زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

توضیحی ندارم براتون استاد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

تصمیماتِ ضد و نقیض بلایِ جانِ موزیسین‌ها  


دیگه این قوزک پام یاری رفتن نداره


س.ع.ی.د

 

سالار عقیلی، خواننده‌ای که در سال‌های اخیر، تا دل‌تان بخواهد اجرا داشته و آلبوم منتشر کرده و مورد استقبال هم قرار گرفته، پس از حضور در شبکه‌ی manoto ، طی اقدامی عجولانه از سوی دست‌اندرکاران جشنواره‌ی بین‌المللی فجر، صلاحیت حضور در این فستیوالِ بین‌المللی را از دست می‌دهد، اما خیلی زود، توسط مدیر همین رویدادِ بین‌المللی، شخصی زحمت‌کش و خواننده‌ای‌ شناخته شده‌ که خدمات بسیاری انجام داده‌ است، خطاب می‌شود و به لیست خواننده‌های حاضر در جشنواره بین‌المللی، بازمی‌گردد. سه‌چهار روز بعد، صدایِ محمدرضایِ شجریانِ ممنوع‌الصدا، هم‌راه با تصاویری غرورآمیز از ایرانِ هسته‌ای، کوه دماوند، پرچم‌های برافراشته‌ در کنار تصاویر مردمِ شناس‌نامه به دست در صفِ‌های طولانیِ صندوق‌های رای‌ِ، از تلویزیون، پخش می‌شود. وکیل مدافع خانواده‌ی فرهاد مهراد فقید برای چندمین بار از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، شکایت می‌کند و ممنوع‌الصدا بودنِ فرهاد و عدم رضایتِ خانواده‌اش برای پخش صدای‌ فرهادی که دستش از دنیا کوتاه‌ست را به دادگاه و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، گوش‌زد می‌کند که البته سازمانِ صدا و سیما هم، بلاخره حکمِ دادگاه را می‌پذیرد. سال‌هاست، اتفاقاتِ این‌چنینیِ زیادی، پاپِیِ موسیقی‌مان شده و هر از چند گاهی، تَقِ‌ یکی‌شان در می‌آید. در این گزارش، نگاهی اجمالی داشته‌ایم به اتفاقاتی از این دست که گریبان آدم‌های این حوزه را گرفته است. اتفاق‌های یک‌سانی که عاقبت‌شان متفاوت بوده است...

معمای سالار عقیلی

علی جنتی در مقابل حجمه‌ی انتقاداتی که مثل همیشه وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی را نشانه رفته بودند، حضور سالار عقیلی در شبکه‌های خارجی را تایید نکرد و از طرفی انتظار برای بازگشت این خواننده به کشورش و تصمیم‌گیری در قبال او و رفتارش را گوشزد کرد. حمیدرضا نوربخش (مدیر سی‌ویکمین جشنواره‌ی موسیقی فجر) در قبال این اتفاق، رفتار دو گانه‌ای داشت و ابتدا سالار عقیلی را از حضور در جشنواره بین‌المللی فجر، محروم کرد و خیلی زود از موضع خود عقب‌نشینی کرد و از عقیلی به عنوان خواننده‌ای زحمت‌کش و مفید در راستای سیاست‌های جمهوری اسلامی یاد کرد و قول داد تمام تلاش‌اش برای حضور دوباره‌ی این خواننده در جشنواره بین‌المللی فجر را به کار بگیرد. شاید اگر چنین حرکتی از یکی از پاپ‌استارها و یا خواننده‌های جوان، سر زده بود، برخورد جدی‌تری با آن‌ها می‌شد. البته سالار عقیلی، هم‌کاری‌های زیادی با صدا و سیما داشته و آهنگ‌ها و کارهای سفارشی زیادی را انجام داده است. او خواننده‌گیِ تیتراژِ پایانیِ سریالِ سفارسیِ «معمای شاه» را بر عهده‌داشت که این شب‌ها از تلویزیون جمهوری اسلامی ایران پخش می‌شود. سالار عقیلی که برای اجرای کنسرت به لندن رفته بود، در برنامه‌ای از شبکه‌ی manoto حاضر شده بود که با انتقاد شدیدی عده‌ای از دولتمردان، مواجه شد.

 

ایران ای سرای امید

هنوز چند روزی از برخورد عجولانه‌ی حمیدرضا نوربخش (مدیر سی‌ویکمین جشنواره‌ی  بین‌المللی موسیقی فجر) در قبالِ حضور سالار عقیلی در شبکه‌ی manoto که بر خلافِ رویه معمول بود، نگذشته که شعرِ «سپیده»‌ی هوشنگ ابتهاج با صدای محمدرضا شجریانِ ممنوع‌الصدا، روی موسیقیِ پرویز مشکاتیان از تلویزیونِ جمهوری اسلامی ایران، پخش می‌شود. سال 88 خورشیدی، شجریانِ محبوب به‌خاطر موضع‌گیری‌های سیاسی‌اش، مورد غضب دولتمردان قرار گرفت و صدا و سیمای هم، صدای‌اش را از مخاطبان دریغ کرد و از آن روز به بعد، رفتارهای دوگانه در قبال این خواننده‌ی موسیقی سنتی، شروع شد؛ تا جایی که چند ساعت پس از پخش این تصنیفِ شنیدنی، رسانه‌های دولتی خبر رفع ممنوعیت این را خواننده را درج و ساعاتی بعد از سایت خود، حذف کردند! حالا پس از 6 سال در روزهای بهمن‌ماه، «سپیده»‌ی ابتهاج با صدای محمدرضا شجریان از رسانه‌ی ملی، البته بی‌اشاره به نام خواننده، آهنگ‌ساز و شاعر، پخش می‌شود:

ایران ای سرای امید...  

بر بامت سپیده دمید

بنگر کزین ره پر خون

خورشیدی خجسته رسید

اگر چه دلها پر خون است

شکوه شادی افزون است

سپیده ما گلگون است، وای گلگون است

که دست دشمن در خون است...

...راه ما راه حق راه بهروزی است

اتحاد اتحاد رمز پیروزی است

صلح و آزادی جاودانه در همه جهان خوش باد یادگار خون عاشقان،

ای بهار تازه جاودان در این چمن شکفته باد...

 

یک جین و نیم ممنوع‌الکار 

محسن چاوشی، احسان خواجه امیری، رضا صادقی، فرزاد فرزین، زانیار خسروی، رضا صادقی، سعید مدرس، شهرام شکوهی و علی لهراسبی از خواننده‌هایی بودند که با نامه‌هایِ جداگانه‌ای از حراستِ بخشِ فرهنگیِ وزارتِ اطلاعات، پای‌شان به دستگاه قضایی کشور باز و با تذکری جدی روبه‌رو می‌شوند. دلیل ارسال درخواست‌نامه‌ی محترمانه برای حضور این یک جین‌ونیم پاپ‌استار، پخش کلیپ‌های‌شان در شبکه‌های ماهواره‌ای و سایت رادیو جوان بوده است. سایتی که از طرفی، منبع مخاطبان ایرانی برای دانلود آثار مجانی این خواننده‌گان است و از طرفی بلای جان‌شان شده است. البته ناگفته نماند که طی این درخواست محترمانه به آن‌ها گوش‌زد می‌شود: «اظهارنظری در این مورد نکنید و به تصمیم‌های ما اعتماد کنید!» در ضمن پس از این اتفاق، عده‌ای از خواننده‌ها، ادعای ممنوع‌الکاری خود را شایعه خواندند و از آن‌ها اظهار بی‌اطلاعی کردند.  

 

سیروان خسروی در «جاده‌ی رویاها»

ممنوع‌کار شدن و لغو گسترده‌ی کنسرت‌های پاپ‌استارها در شهرهای مختلف، هم‌زمان می‌شود با ایام محرم و تعطیلی دوماه‌ی اجراهای زنده و به طور کلی، فضای موسیقی پاپ... پیروان خسروی که قبل از ایام محرم، ممنوع‌الکار شد، این را سفت و سخت پی‌گیری می‌کند و با مراجعت‌اش به مقام‌های رده بالا، ماجرا را وارد فاز جدیدی می‌شود. عده‌ای دلیل این تصمیم را پخش آهنگ‌های سیروان خسروی در سایت رادیو جوان و پخش ویدیوهای‌اش را در شبکه‌های ماهواره‌ای و عده‌ی دیگری، ماجرای نوشیدنی‌های غیر مجاز در یکی از اجراهای او در شهر تهران راوسط می‌کشند. اتفاقاتی که پخش آلبوم جدید او را تحت شعاع قرار داد. 

 

شُبهه باقی می‌ماند

او در سال 84 اولین آلبوم خود را روانه‌ی بازار کرد و تا کنون چندین و آلبوم دیگر و اجراهای متعددی را اجرا کرده است. فرزاد فرزین یکی خواننده‌هایی‌ست که صبحت‌های زیادی مبنی بر ممنوع‌الکاری بودن‌اش، وجود داشت و بسیاری دلیل تاخیر در صدور مجوز کنسرت‌های‌اش را همین دلیل می‌دانستند. بلاخره موعد اجرای زنده‌ی فرزاد فرزین رسید و اگر هم سوتفاهمی وجود داست با تاخیر، رفع و رجوع شد! فرزین هم به دلیل هم‌کاری با سایت رادیو جوان مورد غضب کوتاه‌مدت مسئول‌ها قرار گرفت. ادعایی که هیچ‌وقت توسط مسئولان پذیرفته نشد و در حد یک شبهه باقی ماند...! 

 

و چند اسم دیگر...

جا دارد یادی کنیم از همایون شجریان، محسن یگانه، گروه چارتار و حافظ ناظری که نام‌شان در بین اسامی ممنوع‌اکارها دیده می‌شد... نکته‌ی جالبی در مورد تذکر جدی به خواننده‌های ایرانی وجود دارد که آن هم مربوط می‌شود به یکی از دلایل ممنوع‌الکاری محسن یگانه: مشکلات کنسرت در کشور کانادا که مشخص نبود، دقیقا کجای این اجرای زنده دچار مشکل بوده که برای مسئولان داخلی کشورمان، مهم شمرده می‌شود؟! 

 

از زیرزمین تا دادگاه‌های تهران

رادیو جوان، سال 2004 میلادی در توسط چند جوان ایرانی، در کشور آمریکا راه‌اندازی شد و هدفش فراهم کردن امکانی برای ایرانی‌های سراسر دنیا بود تا بتوانند به خواننده‌های ایرانی دسترسی داشته باشند. سایتی که توانست بعد یک دهه فعالیت، با منبع بزرگ و به‌روزی از آهنگ‌های خواننده‌های ایرانی، دل مخاطب‌اش را به دست بیاورد و مستندهای زیادی از خواننده‌های زیرزمینیِ ایرانی را تولید و پخش کند. اقدامی که هوس دیده شدن هر چه بیش‌تر را درون پاپ‌استارها قِلقِلک می‌دهد و امکان دانلود آثار جدید آن‌ها را برای مخاطب‌های مجازی، فراهم می‌آورد و پس از آن، دلیل احضار همین خواننده‌ها می‌شود. البته پس از اتفاق‌هایی که رخ داد، تمام این خواننده‌ها در صفحه‌های شخصی‌شان در فضای مجازی از رادیو جوان، انتقاد کردند. انتقادهایی که مشخص بود راه به جایی نمی‌برد و اقدامی  احساسی بوده است. از آن طرف، چند تن از مسئولان حوزه‌ی موسیقی، رادیو جوان را سایتی متصل به دولت آمریکا دانسته‌اند و اهداف‌اش را تخریبی...! ادعایی که با در نظر گرفتن وضعیت موجود در فضایی مجازی، بی‌مورد به نظر می‌رسد و توجیهی برای رفتار ارگان‌های مسئول و غیر مسئول در برابر این مسئله!

 

 

بین مکروه و حرام مانده‌ایم!

این‌ها، قسمتی‌هایی از حرف‌های رضا صادقی بعد ممنوع‌التصویری‌اش در سال 92 است که می‌خواندید: «در این سرزمین یا باید دچار بیماری شویم یا در سانحه‌ای بمیریم تا اسم استاد را روی ما بگذارند، در غیر این صورت هیچ احترامی نمی‌بینیم. چرا باید از این خبر شوکه شوم؟ زمانی در این سرزمین، موسیقی حرام بود و بعد مکروه شد. الان هم بین مکروه و حرام مانده‌ایم.»

 

شباهت دردسر ساز

شنیدن حرف‌های خشایار اعتمادی از سال‌هایِ اولِ رواجِ موسیقیِ پاپ در کشورمان و مشکلات پیرامون‌اش خالی از لطف نیست: «اواخر سال 72 بود که به مرکز موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما مراجعه کردم. دوستان تشخیص دادند، صدای من شبیه یکی از خواننده‌های لس‌آنجلسی است و به من مجوز کار ندادند، البته در آن سال‌ها خوانندگانی چون محمد اصفهانی که عمده فعالیت‌شان در عرصه موسیقی سنتی بود، در دفاع از من اقداماتی را انجام دادند. آن‌ها معتقد بودند اگر صدای من شبیه محمدرضا شجریان بود مشکلی برای من وجود نداشت، اما چون صدای من شبیه خواننده لس‌آنجلسی است، اجازه‌ی کار ندارم؟»

 

دست از سر فرهاد بردارید!

بلاخره، وکیل خانواده‌ی مهراد توانست از مجتمع قضایی شهید صدر تهران، حکمِ منعِ پخش آثار فرهاد مهرادِ فقید _ حکم منع پخش آثار بدون رضایت وارث‌های این خواننده‌_، توسط سازمانِ قدرت‌‌مندِ صدا و سیما را بگیرد تا پس از سال‌ها پی‌گیری به حق‌شان برسند. بر اساس حرف‌های محمدصالح نیکبخت، دستور موقت دادگاه مبنی بر منع پخش آثار فرهاد از کلیه کانال‌های رادیو و تلویزیون حدود 10 روز پیش به صداوسیما ابلاغ شده و همه شبکه‌های تلویزیونی جمهوری اسلامی، هم‌چنین همه کانال‌های رادیو از پخش صدا فرهاد، منع شده‌اند. «اگر صداوسیما احکام قانونی را اجرا نکند همان‌طور که در قانون مجازات اسلامی هم وجود دارد، می‌توان مدیرانی که از اجرای این دستور مرجع قضایی خودداری کنند، تحت تعقیب کیفری قرار خواهند گرفت ولی پیش از همه چیز به جای این اقدامات من متاسف‌ام که باید بگویم صداوسیما که از آن به عنوان دانشگاه نام برده می‌شود نه تنها قانون را اجرا نمی‌کند بلکه به طور غیرقانونی و بدون اجازه وراثِ فرهاد، آثار او را پخش می‌کند. اواخر پاییز 87 برای اولین بار طی نامه‌ای از صداوسیما درخواست کردم که با توجه به قانون حق مولفین _ قانونی که حدود 50 سال از تصویب آن می‌گذرد و صداوسیما باید مروج آن باشد _ نسبت به انتشار صدای فرهاد و آهنگ‌های او با رعایت حق قانونیِ وَرَثه اقدام کنند، اما...»

 

فریدون فروغی؛ ممنوع‌الصدای جاودان

فریدون فروغیِ فقید، پس از خواندن قطعه‌ی ماندگارِ «نماز» در سال 1352، هم‌راه با شهریار قنبری (ترانه‌سرا) و اسفندیار منفردزاده (آهنگ‌ساز)، راهیِ ساواک (سازمان اطلاعات شاهنشاهی) شدند. دو سال بعد نوبت به قطعه‌ی «سال قحطی» رسید تا فروغی به مدت دو سال از فعالیت، منع شود! زمان می‌گذرد... انقلاب می‌شود... 4 سال پس از انقلاب پنجاه‌وهفت، فروغی دوباره ممنوع‌الکار می‌شود تا این‌که در دولت اصلاحات، مجوزهای اجرای زنده در جزیره‌ی کیش برای او صادر می‌شود. او دوباره ممنوع‌الکار می‌شود و سال‌های آخر زندگی‌اش را در افسرده‌گی و دود، غرق می‌کند! فریدون فروغی سال 1380 در گم‌نامی محض در تهران مُرد و به خواسته‌ی خودش در کنار درخت و چشمه‌ی کوچکی در یکی از روستاهای اطراف قزوین، دفن شد. شهیار قنبری می‌گوید: «فریدون فروغی را فراموشی و خاموشی کُشت.»

 

 


 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۴
sEEd ZombePoor

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی