زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

توضیحی ندارم براتون استاد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

جلال منظوری ­فرد؛ آکاردئونیستی که رستوران ­های شمیرانات را قُرُق کرده است!

 

 س.ع.ی.د

درست روزی که شماره­اش را می­گیرم و به سوال­هایی فکر می­کنم که قرار است از او بپرسم­شان، جلوی ساختمان مجله ظاهر می­شود! از در ساختمان می­زنم بیرون و می­رسم به کافه­ای که در هم­سایه­گی ما، واقع شده است. مردی با موهای جو گندمی و آکاردئون قرمز، جلوی در کافه ایستاده و سرش در تلفن همراه­اش است. صبر می­کنم تا کارش تمام شود. جلال منظوری­فرد یکی از نوازنده­های دوره­گرد قدیمی تهران است که تقریبا تمام رستوران­های اصطلاحا بالاشهر، صدای سازش را می­شناسند و دوست­اش دارند. او علاوه بر خیابان­ها و رستوران­ها، به همراه آکاردئون قرمزش در فیلم مسعود کیمیایی هم پرسه زده است! تنها نشانه­ای که از جلال منظ.وری­فرد دارم، آکاردئون قرمز و صدایی شبیه به ویگن فقید است. کارش که تمام می­شود، می­روم سراغ­اش و... 

چرا ساز آکاردئون...؟

سال­ها پیش، صدای آکاردئون را برای اولین بار شنیدم. شش یا هفت سال سن داشتم و طبیعتا چیزی از موسیقی نمی­دانستم، اما آن صدا، هنوز هم در خاطرم مانده است. البته باید بگویم که بعد از آن هم به سراغ آکاردئون نرفتم و آموختن موسیقی را با پیانو شروع کردم.

اما شما را به عنوان یک نوازنده آکاردئون می­شناسند.

درست است، اما این ساز در نیمه دوم زندگی­ من بود که به سمت­ام آمد. سال­های سال بود که پیانو نواختن را آموزش می­دادم. زمانی که در بهزیستی تهران با کودک­های این مرکز، روش استفاده از پیانو را تمرین می­کردم، آکاردئونیستی وارد بهزیستی شد و این شروع داستان ورود آکاردئون به زندگی من بود.

پس از آن چه اتفاقی افتاد؟

چند ماه اول را در کوچه­ها ساز می­زدم و تمرین می­کردم. زمانی که از کوچه­ای در محله گیشا می­گذشتم، مردم توی بالکن­های خانه­شان، جمع شدند و به صدای سازم گوش دادند. خانمی مسن از خانه بیرون آمد و کتابی را به من هدیه داد که اولش نوشته شده بود: «عشق الهی همیشه همراهت باشد» از آن موقع این عشق و انرژی با من است و در کارهایی که می­کنم، نمود دارد!

زندگی­تان را به دو نیمه تقسیم کردید. در مورد این مسئله بیشتر صحبت کنید.

نمیه اول زندگی من با موسیقی کلاسیک شروع شد. زمانی که پیانو را آموزش می­دادم، کنسرت­های زیادی به همراه هنرجوهایم برگزار می­کرد، اما کسی از من تشکر نمی­کرد! عشق الهی در نیمه دوم زندگی­ام در من. طلوع کرد. انگار که صدایی همیشه در گوشم می­پیچد که تو موجود خاصی هستی و باید به مردم شادی ببخشی! این حس را تا قبل از آن نداشتم. معتقدم که دنیا با اصوات، زیباتر است و این صدا است که می­تواند عکس زیبایی از دنیا به ما نشان دهد و تداعی­گر دنیای ابدی انسان­ها باشد. امیدوارم خداوند به من سلامتی بدهد تا بتوانم برای مردم ساز بزنم و به آن­ها، انرژی بدهم

صدای شما برای خیلی­ها، تداعی­کننده صدای ویگن فقید است.

تن صدایی که خدا در وجود من قرار داده استو توانستم به واسطه آن به خودم آرامش ببخشم و به مردم انرژی بدهم.      

چطور شد که در فیلم مسعود کیمیایی ظاهر شدید؟

«محاکمه در خیابان» تجربه­ جالبی بود. اولین بار بود که این کار را انجام می­دادم و همان­طور که انتظارش را داشتم، هم­راه بود با استرس و کمبود اعتماد به نفس که باعث شد تجربه خوبی برای­ام رقم نخورد! درمورد حضورم در این فیلم هم باید بگویم که در یکی از رستوران­های شهر ساز می­زدم که آقای کیمیایی آن­جا حضور داشت و از من خواست در فیلم­اش بازی کنم و من هم قبول کردم. دوست دارم باز هم این تجربه را تکرار کنم.

ددوست دارید که آلبوم منتشر کنید و با گروه­های معروف موسیقی، هم­کاری کنید؟

راستش من خودم را یک موزیسین کافه­ای می­دانم. دوست دارم همین مسیر را ادامه بدهم و در کنار مردم، ساز بزنم.   

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۳۰
sEEd ZombePoor

نظرات  (۱)

۱۲ آبان ۹۵ ، ۰۲:۵۰ حسام الدین
 ایشون استاد پیانو من هستن. و خوشحالم از بابت این
پاسخ:
چقدر خوب 
موفق باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی