زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

توضیحی ندارم براتون استاد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

پرستو ها به لانه باز می گردند *

چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۱۸ ق.ظ

پرستو­ها به لانه بازمی­گردند *


تجارت خواننده

 

«ای کاش آدمی می­شد با خود ببرد وطنش را هر کجا که خواست...» از شعر محمدرضا شفیعی کدکنی با صدای فرهاد

این ای کاش ناشندنی­ ترین ای کاش هستی است. از مام وطن که دور باشی و پیر شوی و به مرگ نزدیک، دلت وطن می­خواهد. وطن چیست؟ خاک است یا ملت؟ جواب دادن به این سوال دشوار است. دشوارترین دشواری­ها!

«من یک روز خانواده­ام را ترک کردم... یک روز شهرم را... یک روز کشورم را... و یک روز هم این جهان را ترک می­کنم...» از دیالوگ­های نمایش­نامه «ماه در آب» محمد یعقوبی با بازی علی سرابی

ترک کردن اصولا کار سختی است و از دست دادن هم. بعضی­ها چیزهای کوچکی را از دست می­دهند و بعضی­ها چیزهایی بزرگ. چیزی از وطن بزرگ­تر هم وجود دارد؟ حتی اگر وطنت به مساحت واتیکان، موناکو و یا هنگ­کونگ باشد.

«بعد بهم گفتن ولی رویاهاتو از دست نده... روزای زیادی گذشت... اونچه که باقی موند رویاهام بود... من از دست رفتم...» از نریشن فیلم «سینما ترامادوله» مسعود بهارلو با صدای لاله اسکندری

رویای بازگشت به وطن عمیق­ترین و عزیزترین رویای هر غربت­نشینی است. ایرانی­های زیادی در ایالت کالیفرنیای آمریکا زندگی می­کنند... بیشترین­شان در لس­آنجلس، سانفرانسیسکو و سیلیکون­ولی هستند. بیشتر غربت­نشین­های این ایالت از خانواده موسیقی هستند. اکثر غریب به اتفاق این آدم­ها، شب­ها خواب ایران می­بینند و صبح­ها هوای ایالات متحده آمریکا را نفس می­کشند. تعداد قلیلی از این اکثریت توانستند رویای­شان را عملی کنند. فریدون آسرایی، حبیب محبیان (حبیب)، امیر کاظمی (سامان)، امیرحسین مقصودلو (امیر تتلو)، اردلان سرافراز (اردلان طعمه)، بیژن مرتضوی، قیصر، پیام و ناهید م (ناهید) تاکنون موفق به بازگشت به کشورشان شده­اند. شنیده شده تعداد دیگری از خوانندگان مانند ابراهیم (شهرام) و فاطمه (شهره) صولتی خواهر و برادر خواننده و همچنین سیاوش قمیشی و ابراهیم حامدی (ابی) تقاضای بازگشت کرده بودند که تقاضایشان مورد موافقت قرار نگرفت. حتی تلاش شهره و ابی با خواندن آهنگ خلیج فارس هم راه به جایی نبرد!

«به زبان مادری فریاد خواهم زد فریاد خواهم زد

تفنگم در دست و سرودم بر لب

همه‌ ایران را می‌بوسم...» از ترانه عادل حسنی با صدای ابی

آیا استقبال از موسیقی داخلی و رکود موسیقی لس ­آنجلسی، دلیل این بازگشت­ها است؟ آیا خستگی از غربت است که باعث می­شود زار و زندگی را رها کنی و به آغوش وطن بازگردی؟ آیا نشان دادن چراغ سبز از سوی دولت ایران است که این هنرمندان را می­کشاند این طرف آب؟ آیا...؟ آیا...؟ آیا...؟

«آیا می­خواهی؟ البته اگر دوست داشته باشی، هرچه نیاز داری به تو ببخشم

آیا می­خواهی عشق را با رضایت کامل به من تقدیم کنی؟...» از ترانه گروه مدرن تاکینگ

چرا در یک دهه­ گذشته، ایران دستخوش صادرات و واردات خواننده شده است؟ چرا برخی می­روند و و برخی دیگر می­آیند؟ چرا به بعضی­ها اجازه ورود به ایران داده می­شود و به بعضی­های دیگر، نه؟ چرا آنها که می­روند، ناموفق عمل می­کنند و آنها که می­آیند اصلا عمل نمی­کنند؟! چرا...؟ چرا...؟ چرا...؟

«چرا رفتی چرا؟ من بی­قرارم

به سر، سودای آغوش تو دارم» از شعر سیمین بهبهانی با صدای همایون شجریان

مگر انتخابتان رفتن نبود؟ پس چرا فیل­تان یاد ایرانستان کرده؟

«همیشه رفتن و رفتن

از آمدن چه خبر؟» از شعر حسین منزوی

مگر آنجا همه چیز نداشتید؟ آزادی پوشش... آزادی خوانش... آزادی عمل... آزادی جنسی... آزادی بیان... آزادی مصرف... از کدامشان خسته شدید، هموطنان سال­ها دور از وطن؟! چه چیزی شما را به این کانون مغناطیسی می­کشاند؟ به راستی چه؟

«وطن یعنی گذشته حال فردا

تمام سهم یک ملت ز دنیا

وطن یعنی چه آباد و چه ویران

وطن یعنی همین جا یعنی ایران...» از شعر علیرضا شجاع­پور با صدای علیرضا عصار

جدیدترین شایعه واردات خواننده به ایران را یک مدیر ورزشی به راه انداخته است. بهرام افشارزاده (مدیرعامل فعلی باشگاه استقلال تهران) تلویحا از فرامرز آصف (قهرمان سابق دو و میدانی آسیا و خواننده لس­آنجلسی فعلی) دعوت کرده است تا به ایران بیاید و به جای خواندن، کار ورزشی کند!

«ورزشکاران، دلاوران، نام­آوران

به نام یزدان، پیروز باشید...» از سرود نادر مرتضی­پور با صدای گروه کر

 

تریبون آزاد خواننده­های وارداتی:

حبیب در نامه­ای به رییس جمهوری سابق: خواهشمندم با بازگشتم به ایران موافقت فرمایید، من از یک بیماری صعب ­العلاج (سرطان) رنج می­برم.

فرامرز آصف: توسل به حرم امام رضا برایم حکم دوپینگ را دارد.

سامان: من یک ایرانی وطن­پرست هستم که نه اهل کار سیاسی است و نه مسائل دیگر.

امیر تتلو بعد از سخنان سخنگوی وزارت ارشاد مبنی بر خبر مجوز آلبومش: نوش دارو پس از مرگ تتل!

 

بعد از تحریر:

سالیان سال است که هنرمندان از ایران می­روند و یا به ایران برمی­گردند و همیشه موضوع رفتن و آمدن سوژه داغی بوده است. برخی از ناملایمتی­های حاکم بر جامعه دلگیر شدند و رفتند. برخی فضای کارهایشان با فضای جامعه هم­خوانی نداشت و رفتند. خیلی­هایشان بعد از مدتی، همه چیز را کنار می­گذارند و هوای برگشت به سرشان می­زند اما همه چیز به وطن ختم می­شود. هر کجا که باشی، فارغ از هر گونه موفقیت، دلت می­خواهد به وطنت برگردی و برای مردم خودت کار کنی. برای کسانی که هم­زبانت هستند. می­خواهی سال­های آخر زندگیت را در وطن سپری کنی و در خاک اجدادیت و در کنار عزیزانت باشی. حال باید با این دید آسیب شناساته به قضیه نگاه کرد که بستر موسیقی ایرانی چه در داخل و چه در خارج از کشور، بستر بیماری است. بیماری­ای که هنرمندان را درگیر حواشی بسیاری می­کند. حاشیه­هایی که آنها را از اصل کارشان دور می­کند. آنها دیگر درگیر چه خواندن نیستند. درگیر کجا خواندن، برای که خواندن و جنبه رسانه­ای قضیه می­شوند. حاشیه­های جذابی که بعد از چند سال مصرف شدن توسط خواننده در ذهنش از مد می­افتند و او دیگر مجالی برای ادامه کار در آن بستر نمی­بیند. بارزترین نمونه این اتفاق رفت و برگشت خواننده­هایی است که می­روند آن­سوی آب­ها، طعم این حواشی جذاب را مزه مزه کرده و بعدش با اخ و تف آنها را به بیرون پرتاب می­کنند. در نهایت با کرم نوستالژی به اصل خودشان پناه می­آورند.

پانویس:

* نام فیلم مجید محسنی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۰
sEEd ZombePoor

نظرات  (۱)

سعید فونت نوشتت باعث آزار چشمم و تلخی آن باعث آزار روحم شد که به گونه ای مازوخیست وار از آن لذت بردم
پاسخ:
قول میدم اسیب های روحی و چشمی رو جبران کنم رفیق :))
راستی این مطلب برای چلچراغ نوشتم و این هفته با کمی سانسور و دسکاری توسط سردبیر محافظه کار چاپ میشه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی