زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

توضیحی ندارم براتون استاد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۹ ثبت شده است

...وانمود می‌کنم کارشناسای متفاوت با سلایق متفاوت‌تر از متفاوت‌ترین نسلای متفاوت در استودیو حاضرن و از اونجایی که پیش‌ترا توی رادیو و بخش دوبله هم بودم، زحمت این کار را تنهایی می‌کشم... شما حواستون به کار خودتون باشه لطفن...

(برنامه زودتر از موعد رفته روی آنتن...)

شروع

یاالله؛ بی‌مقدمه و جنگی برویم سراغ فوتبال: انگلیس بهترین سوراخ برای ورود به شروع مسابقه‌های حرفه‌ای دنیا پس از کرونا و تعطیلی و در نتیجه استادیوم‌های خالی از تماشاگر حین انجام بازی‌هاست. ایتالیا، اسپانیا، یکم فرانسه خیلی‌کم، جام ملت‌های آسیا و فینالی شدن پرسپولیس هم هست که جای گفت‌وگو دارد و امشب کارشناسان خوبی ما را در این مسیر همراهی می‌کنند...

در خدمت یک جوان سرحال فوتبالی هستیم تا کمی از انگلیس و لیگ برتری بگوید که می‌گویند یکی از متفاوت‌ترین دوره‌هایش را شاهد خواهیم بود...

لیدزیونایتد برگشته بِکِشه...

بله سلام می‌کنم به همه، راستش لیدزیونایتد بعد از پانزده‌شانزده سال برگشته لیگ برتر و با مارچلو بیلسا خایه می‌کشد، نه جوجه می‌کشد؛ ببخشید افسار تیم‌های مدعی را می‌کشد. لیدزِ نازنین هفته اول توی دقیقه‌های آخر با پنالتی صلاحِ مصری (اطلاعات بی‌ارزش: همین ممد صلاح قبلا با زبان روزه‌ رفت توی زمین فینال لیگ قهرمانان و راموس زد شانه‌اش را ترکاند و با گریه ردش کرد توی رختکن) چهار بر سه از قهرمان فصل قبل لیگ برتر شکست خورد اما دو بازی‌های هفته بعدترش را برد و هفته گذشته هم جلوی سیتیِ گواردیولا یک‌یک مساوی کرد و بدشانس بود که نبرد. شاید باور نکنید ولی قبلا که راهنمایی بودم یادم می‌آید لیدز، هری کیول (استرالیایی بود) را داشت و تیم‌ش را دوست داشتم، احتمالا همان سال‌ها هم تیم‌های قدر را یقه می‌کرده، همان‌طور که والنسیا با پابلو آیمار، یک تیم یک‌دست زردپوش اسپانیایی با ریکلمه و فک کنم لیون با یک  بازیکن درست‌وحسابیِ برزیلیِ ایستگاهی‌زن که اسمش یادم رفته، گنده‌تیم‌ها را می‌زدند و به اصطلاحن نظم کلاس‌ها را بهم می‌ریختند؛ بگذریم... لیدزِ بیلسا جوان است و اگر در هفته اول سوراخ‌های دفاع لیورپول را برای دیگر تیم‌های انگلیسی رو کرد، فکر می‌کنم یک دلیل اصلی داشت: مربی کنار زمین لحظه‌ای اجازه نداد بازیکنانش زیر توپ بکشند و مجبورشان می‌کرد زیر فشار سنگین مثلث جلوی لیورپول حفظ توپ کنند و تلاش کنند سوراخ‌ها را پیدا کنند که کردند و با چند پاس و باز شدن آنی‌شان و کشاندن مدافعان لیورپول به کناره‌ها تونل بزنند با قلب دفاع جایی که ابتدا آرنولد جوان در سمت راست جا می‌ماند و بعد نوبت به جیمز می‌رسید که محو شود و بعد هم فن‌دایکِ کاپیتان که مدافع شاهکاری‌ست اما زورش به لیدزی‌های باانگیزه و خلاق نمی‌رسید. البته لیورپول توانست دو بازی بعدی خود که یکی‌اش هم جلوی آرسنال بود را ببرد ولی همین چند روز قبل‌تر هفت‌تا از استون‌ویلا خورد! درواقع استون‌ویلا هم با یک مشت جوان تیم یورگن کلوپ را به زبان فارسی سخت جرواجر کرد.       

شوک بزرگ: شجریان بزرگ

متاسفانه همین حالا به ما خبر دادند که استاد محمدرضا شجریان لحظاتی قبل به دیدار حق‌تعالی شتافتند و در سن هشتادسالگی در حالی که چند روزی‌ست در بیمارستان جم کنار خبرگزاری به‌دردنخور «برنا» بستری شده بودند، برای همیشه ما و جهان خاکی را ترک کردند و صدای‌شان را هم با خودشان بردند البته آرشیو اجراهای ایشان در دسترس هست، خوشبختانه... تسلیت می‌گم به شما به همه به همایون عزیزم و تسلیت ویژه به مژگان عزیزترم...

برمی‌گردیم به مستطیل فوتبال

چقدر این ربنای استاد چسبید ممنونم از حسن سلیقه کارگردان برنامه... بله لیورپول... یک فوتبالی جوان کنار ماست که به نظرم نظرات بدی نداشته باشد پس میکروفون را در اختیار این جوان می‌سپارم و سکوت می‌کنم!

فوتبالی جوان: سلام می‌کنم و اول از همه می‌گم یورگن کلوپ خیلی سوسول شده، پارسال خوشتیپ بود و جذابیت داشت اما غروری که از فتح انگلیس و اروپا همراه‌ش شده، حتی توی لباس پوشیدن این مربی هم اثر کرده و به نظرم شباهتی به آدم تیزهوشِ دوست‌داشتنیِ سال قبل که گواردیولا را با خبرنگاران نشان می‌داد و می‌گفت پِپ اینجاست و از زیر مصاحبه فرار می‌کرد آن‌هم در حالی که بازی را برده بود و یا شوخی‌هایی که با صدای مترجمِ نشست خبری لیگ قهرمانان می‌کرد و تمام سالن کنفرانس را پاره کرد، ندارد. کلاه قرمز لوس و ریش بلند و استیل آدم سکسی تا پیش از این ناآگاهانه بود حالا بدل به ژست او شده و این کلوپ به جای شوخی‌های فوق‌العاده لحظه‌ای به روی کین در نشست خبری حمله می‌کند و هفت‌‌تاهفت‌تا می‌خورد که نوش جانش... تازه چند روز دیگر یک دربی ریز با اورتون هم دارد، اورتونی که تنها تیم چهاربرد از چهاربازی لیگ برتر با کارلو آنچلوتی‌ای است که با خریدهای درستی مثل خامس رودریگز تشنه لوله کردن قهرمان فصل قبل است آن هم وقتی که تماشاگران اورتون آخرین بار ده سال قبل برد تیم‌شان را جلوی لیورپول به یاد دارند. زیاد صحبت کردم فقط یک نکته این‌که لیورپول سادیو مانه و البته تیاگو آلکانترا را به دلیل مصدومیت و کرونا از دست داده؛ بازیکنی که یک نیمه جلوی چلسی بازی کرد و نشان داد چه هافبک فوق‌العاده‌ای‌ست: نابغه‌ای از آکادمی بارسا و تنها بازیکنی که گواردیولا با خود به بایرن‌مونیخ برد و کلوپ او را قاپید... تیاگو در ابتدای ورودش به زمین می‌دانست وارد تیمی با ذهنیت قهرمان و برنده شده، پس با افتادگی و بدون کار اضافه توپ‌ها را از هم‌تیمی‌ها گرفت و پخش کرد و هربار که سمت بازی را عوض می‌کرد با دست به دیگر هم‌تیمی‌هاش اشاره می‌کرد و طوری دلجویی می‌کرد که اگر دقت نمی‌کردید احتمالا می‌گفتید پاس بدی داده ولی نکته همینجاست: او هربار هوشمندانه مسیر بازی را عوض می‌کرد و خودش را دیکته می‌کرد به برنامه تاکتیکی لیورپول و در همان دقایق اولیه ورودش فرمانده تیم شده بود و سعی می‌کرد به همه بازکنان، حتی آنهایی که منتظر توپ بودند توجه کند؛ بگذریم لیورپول روی نقشه‌های هجومی او باز هم گل زد و تیاگو نشان داد چه هافبک متفاوت و خاصی است فقط حیف که زیاد مصدوم می‌شود وگرنه می‌توانست یکی از بهترین‌ها باشد هرچند الان هم هست... زیاد حرف زدم...

فرانکی، پُچ، مورینیو و مربی منچستریونایتد

به‌به... به‌به... یک فوتبالی نام‌آشنا که از آوردن نامش معذورم ولی خوراک‌ش چلسی و تاتنهام و منچستریونایتد است در کنار ماست؛ بفرمایید...

فوتبالی نام‌آشنا: عرض ادب بدون فوت وقت و تشکر از شما؛ چلسی با لشگری از بازیکنان و خریدهای جدید وارد لیگ جدید شد طوری که شماره ده‌ش: ویلیام را به آرسنال داد و بارکلی ملی‌پوش را به استون‌ویلا... با این ریخت و پاش باید ببنیم بالاخره فرانکی جوان که فوتبالیستی باهوش با آی‌کیو بالای یک‌صد و ده بود، می‌تواند سر و سامانی به تیم متلاشی مائوریسیو ساری و پیش‌ترِ کنته بدهد یا نه؟ من امیدوار نیستم چون تیاگو سیلوای سی‌وشش ساله را از پی‌اس‌جی خرید و از بازی اول کاپیتان کرد و او هم نامردی نکرد و در همان افتتاحیه سوتی دوست‌داشتنی و دلچسبی داد که منجر به گل هم شد. البته چلسی تا به اینجای قصل عملکرد بدی نداشته...  

آقای... میراث پوچتینو به مورینیو رسید و حالا خیلی‌ها از آمدن او به منچستر و برکناری سولسشایر حرف می‌زنند...

فوتبالی نام‌آشنا: همینطور هم هست... بعد از باخت منتضحانه شش بر یک مقابل تاتنهام در حالی که هفته قبلش با بدبختی برایتون را به ضرب ‌و زور VAR در دقیقه نودوشش شکست دادند و یک هفته قبل‌ترش سه تا از یک تیم دیگر خوردند چه توقعی دارید؟ تیمی با ستاره‌هایی مثل برونو فرناندز، پوگبا، فن‌دبیکِ و مدافع‌های گران‌قیمتی مثل مک‌گوایر و زوجش در قلب دفاع که سال قبل فکر می‌کنم در تمام لیگ سی‌وپنج یا شش گل خوردند و بعد از لیورپول و سیتی بهترین خط دفاع را داشتند حالا مضحکه کل لیگ برتر شده‌اند، لیورپول در همین سه‌چهار بازی بیش از ده‌یازده گل خورده، منچستر یکی‌دوگل هم بیشتر از لیورپول خورده و سیتی هم که پارسال دومین خط دفاعی لیگ را داشت تنها در یک بازی پنج‌تا از لستر خورد! بگذارید از شما بپرسم: این‌ها نشانه چیست؟

: من مجری برنامه هستم و بهتر است شما به عنوان کارشناس بگویید والا من نهایتا بتوانم در حد تحلیل‌های استاد عزیزم جاویدانی و یا نوچه‌اش احمدی عرضی داشته باشم! سکوت.... بله از همین‌جا بهشان سلام و خسته نباشید می‌گم به خاطر تلاش فراوان‌ در برنامه فوتبالی شبکه سوم سیما؛ همچنین مدیران زحمت‌کش رسانه ملی به‌ُخصوص شبکه سوم سیما... شما ادامه بدهید...

: عرض می‌کردم که پوچتینو گزینه جدی نیمکت منچستر است ولی این باشگاه مشکلی اساسی‌تر از سرمربی دارد و فکر می‌کنم ساختار مدیریتی و مدیران ورزشی باشگاه هم باید تغییر کنند چرا که زور هیچکس حتی مورینیو هم به مشکلات این باشگاه در دوران «پسا سرآلکس» نرسید. از طرفی مورینیو در تاتنهام هم بعید می‌دانم موفقیتی کسب کند هرچند برد مهمی جلوی منچستر و البته چلسی در ضربات پنالتی به دست آورد اما باخت مقابل اورتون و تیم بی‌روحیه نیمه دوم در آن بازی که بعدتر مشخص شد در رختکن دچار تشنح بوده‌اند را فراموش نکنید؛ به نظرم آن تیم تصویر واقعی تاتنهام امسال است نه تیم برنده و خوش‌شانس مقابل منچستریونایتد ده نفره...               

خیلی متشکرم از تمام مهمان‌های عزیزی که ما را در این برنامه همراهی کردند؛ متاسفانه وقت برنامه ما تمام شده و فوتبال در آسیا و دیگر کشورهای اروپایی می‌ماند برای شب‌های دیگر...

(به جای موسیقی معمول تیتراژ پایانی، راهی بزن که آهی بر ساز آن تواند زد، شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد از حافظ با صدای شجریان پخش می‌شود و فضا به شدت بی‌ربط به فوتبال می‌شود و َمی‌رود توی فضای پاییز و نوستالژی و غم و مرگ و...)

.

.

چند روز بعد...

.

.

دوستان عزیزم، سلام؛ عرض ادب...

این هفته یک طرفدار منطقی را در برنامه کنار خودمان داریم که می‌خواهد کمی اطلاعات سوخته درمورد ایتالیا و چند باشگاه مدعی‌اش به ما بدهد! پس این شما و این هوادار یوونتوسی و حرف‌هایش...

ابتدا سلام می‌کنم و همین‌جا اعلام می‌کنم اطلاعات سوخته تحلیل‌های فوتبالی محمد نصرتی سر میز محمدحسن میثاقی است که جدی‌ترین حرف‌ش در نیمه‌نهایی جام باشگاه‌های آسیا، آن‌هم وقتی بازی پرسپولیس/ النصر به پنالتی کشیده شده، می‌گوید من اگر مربی باشم پنالتی به چپ‌پا نمی‌دهم! همین؟ جالب است تمام چپ‌پاها پنالتی‌هاشان را گل کردند و شجاعی آخرین پنالتی‌زن پرسپولیس که ضربه‌اش امضای فینالیست شدن تیم‌ش شد هم پا چپ بود!

خواهش می‌کنم دوست عزیز؛ این‌ها عزیزان من هستند و شما دارید در غیاب‌شان به نوعی غیبت می‌کنید؛ من یک شوخی با شما کردم پس جنبه‌تان را کجای‌تان کرده‌اید؟

حق با شماست چند هفته قبل در همین برنامه آقای ممدحسن گفت امیدوارم فینال قسمت باشگاه‌های ایرانی بشود! فینال قسمت بشود؟ نذری یا آش‌رشته یا کربلا و پابوس آقام امام‌رضا قسمت می‌شود نه فینال جام آسیا؛ البته قسمت پرسپولیس شد و این نشان از نیت پاک محمدحسن دارد خداوکیلی... اما برویم سراغ ایتالیا و کمی اطلاعات داغ بدهم دست‌ت:

یوونتوس؛ بی‌ربط‌ترینِ به خودش حداقل در این ده‌پانزده سالی که من دوست‌ش دارم

از زمانی که فوتبال برایم‌ جدی شد، یعنی بهتر است بگویم تماشای فوتبال، یوونتوس را دوست داشتم. یک دلیل اصلی‌ش همزمانی آن روزها با یوونتوسی بود که تا فینال لیگ قهرمانان رفت ولی توی پنالتی به میلان باخت؛ آن تیم بلای جان اسپانیایی‌ها شده بود: توی گروهی دیپورتیوولاکرونیا را زد، توی یک‌چهارم و در یک یکصدوبیست دقیقه حماسی (واقعن حماسی) بارسا را توی نیوکمپ با سانتر عمو تورامِ دفاع راست و زالایتای تعویضی حذف کرد آن هم وقتی که داویدز نازنین در نیمه دوم اخراج شده بود و تیم ده نفره بازی می‌کرد!     

همین تیم توی نیمه‌نهایی رئال مادرید پر از کهکشان را سه‌یک فرستاد خونه‌شان... بوفون پنالتی فیگو را گرفت و ندود طوری که از پشت فرناندو هیرو، کاپیتان آن‌روزهای اسپانیا و چیزی توی مایه‌های راموسِ فعلی، استارت زد و رد شد و برس‌نرس خط محوطه چپاند توی سه‌جاف دروازه کاسیاسِ سرحال که حتی فردوسی‌پور هم سرکیف آمد و چن‌تا لفظ خوب به کار برد مثل فستیوالی از اشتباهات مدافعان رئال مادرید که برای آن موقع نو بود واقعا... بگذریم...

چس‌ناله با پایانی خوش

در تمام این سال‌ها قصه‌ی تکراری فینال لیگ قهرمانان و باخت و  قهرمانی سری آ یک لوپ‌ تکراری شده و گفتن‌شان اضافه‌کاری‌ست اما نکته اصلی یووه که اذیتم می‌کند، نگاه آنیلی جوان، مدیر باشگاه در سال‌های اخیر به فوتبال به شکل تجاری اما از نوع داغان آن است: نگاهی شبیه به مدیران پی‌اس‌جی و باشگاه‌های ولخرجِ فوتبال‌نفهم. یووه قهرمان سری ‌آ می‌شود پس کمتر به چشم می‌آید اما جزو سه باشگاه پر خرج با دستمزدهای بسیار بالاست: بالاتر از حتی پی‌اس‌جی! نگاهی که همیشه برایم دستمایه خنده و شوخی بود ولی حالا گریبانِ؛ نه یقه‌ی گروخرهای محبوبم را گرفته و آمدن رونالدو هم قوز بالا قوز شده... قبل از رونالدو، پیانیچ و دیبالا با فاصله‌ی شاید یک گل در ضربات ایستگاهی با مسیِ روی اوج در لالیگا برابری می‌کردند اما کریس آمد و توی سه سال فقط یک ایستگاهی گل کرد و پنالتی‌ها را هم که زد توی گوش‌ش... حالا دیبالا نیمکت‌نشین و پیانیچ سر از بارسا در آورده که البته دومی موجب آمدن آرتور نازنین بیست‌ویک ساله از بارسا شد که شاهکاری‌ست برای خودش... بازیکنی بسیار شبیه به ژاوی...

یوونتوس جدید را یکم بهتر بشناسید، ممنونم

آمدن پیرلو، آدم را دلگرم می‌کند اما باید دید این تصمیم تبلیغاتی برای جوان جلوده دادن و خوش‌بر و رو کردن نیمکت یووه بود یا قرار است بالاخره تغییری در این رویه عرب‌وار (منظور نگاه فوتبالی و ریخت‌وپاش است والا کون لق تمام نژادهای جهان از جمله نژاد برتر و نژاد چمپیون‌شیپ و نژاد سری آ و نژاد آریایی و...) رخ دهد. ساری، مربی پیشین معتاد به سیگار در حد روشن کردن توی رختکن و جویدن نیکوتین کنار زمین حالا رفته و یک مربی جوان با خاطرات شیرینِ طنازی در میانه زمین در فینال جام جهانی 2006 و چند فینال دیگر اروپایی برای ایتالیا و میلان و یووه  آمده... چند خرید جوان کرده: کیه‌زای جوان و ایتالیایی، کولوسفسکی، آرتور، مک‌کنی و... موراتا هم با اغماض خرید خوبی می‌تواند باشد...

حالا یوونتوس دو بازی کرده، یکی را برده دیگری را در حالی که سی دقیقه ده نفره بود جلوی آ.‌اس.‌رم دو‌دو کرده و بازی با ناپلی را به دلیل کرونای بازیکنان تیم جنوبی از دست داده است و منتظر روزهای آینده است. این تیم نُه قهرمانی پشت هم به دست آورده ولی شک نکنید امسال جام برای گروخرهای تورین نیست؛ چرا؟ واقعا می‌پرسید چرا؟ مگر فوتبال نگاه نمی‌کنید؟ پس چرا مطلب را می‌خوانی؟ بیکار هستی؟ اکی، اکی بگذار توضیح بدهم: آتلانتا تیم بی‌نظیری است که سال گذشته تا نیمه‌نهایی جام قهرمانان هم رفت و فقط در سه‌چهار دقیقه آخر بازی مغلوب پی‌اس‌جی شد و فینال را روی بی‌تجربگی و بدشانسی از دست داد؛ در لیگ هم محشر بود و حالا در این فصل در هر بازی چهار یا پنج گل می‌زند و ووره‌کشان جلو می‌آید. مربی‌اش گفته ما مدعی قهرمانی نیستیم اما سیر صعودی سال قبل را ادامه می‌دهیم، این نشان از هوش اوست که بار روانی را از روی دوش بازیکنانش برداشته تا راحت‌تر بازی کنند و شک نکنید مدعی اصلی قهرمانی همین آتلانتا در کنار اینترمیلان موذیِ دون‌آنتونیو کونته نازنین است...

دشمن دوست‌داشتنی

کونته بهترین مربی حال حاضر دنیای فوتبال است برای؟ دقیقا برای نتیجه گرفتن در کوتاه‌‌مدت. چه تیم ملی ایتالیا چه یوونتوس و چه چلسی و حالا هم اینتر؛ همه‌شان زیر نظر دون‌آنتونیو که به دلیل انتخاب آخرش و حضور روی نیمکت اینتر بعضا برخی هواداران به حق از دست‌ش شکار هستند؛ موفق بوده‌اند و نتیجه گرفته‌اند... کونته حالا اینتر مرده را بیدار کرده و دوباره دارد نزدیکش می‌کند به همان تیمی که با مورینیو سه‌گانه را فتح کرد و نشست روی قله اروپا... کونته تا دلتان بخواهد بازیکن خریده از لوکاکو و سانچز و پریشیچ که مدتی بایرن بود گرفته تا ویدال و اشرف حکیمی و اریکسنِ تاتنهام که توی ترافیک بازیکنان بازی هم بهش نمی‌رسد. با اینکه کونته روی نیمکت دشمن قدیمی نشسته و پارسال برای‌ش یک پاکت نامه با چند گلوله واقعی پست کرده بودند و حتی درصد شانس قهرمانی‌اش به نظرم از یووه بیشتر است اما بازهم عیبی ندارد و من دوستش دارم چون کالچیو را گرم و حساس مثل قبلن می‌کند. از آن طرف آ‌ث‌میلان پیولی هم جان دوباره‌ای گرفته و ناپولی با گتوزوی کله‌خر هم بدکی نیست و حیف که لاتزیوی اینزاگی افت کرد و تیم پیش از کرونا نیست و باقی ماجرا...

دوستان عزیز به پایان برنامه رادیو فوتبالِ ایتالیا رسیدیم و همین‌جا اعلام می‌کنم برنامه بعدی مختص تیم‌های ایرانی و با حضور محمد نصرتی و حضور تلفنی ممدحسن عزیزم است که در این برنامه فرصت دفاع از خودشان را نداشتند و خدای نکرده ممکن است حقی ازشان ضایع شود که قشنگ نیست انصافن.... برنامه این هفته را با اکراه با یک آهنگ عجق‌وجق به اسم «لایف گویز آن» از یک رپر رنگین‌پوست که از پشت دوستانم می‌گویند در جوانی خوراک گلوله بدخوا‌ه‌هاش شده است تمام می‌کنیم...                                                 

.

.

.

شنوندگان عزیز سلام؛ چطورین شما؟ همان‌طور که وعده کرده بودیم این برنامه تمام و کمال می‌چسبیم به استقلال و پرسپولیس یعنی پرسپولیس و استقلال؛ اگر جابه‌جا گفتم به دلیل ترتیب الفبا بود والا قصد و قرضی در کارم نیست... دوستان پرسپولیسی هم که برادر و خواهران عزیز خودم هستند مرا ببخشند و به اینستای برنامه سر نزنند جان عزیزشان که کامنت‌ها را می‌دهم ببندند بچه‌ها... بگذریم... ممدحسن عزیزم گوشی‌اش را از دسترس خارج گرده متاسفانه و ما در خدمتش نیستیم البته به ما اعلام شده بود که ایشان از برنامه قبلی ما به شدت دلخور هستند و به همین دلیل حاضر به حضور در برنامه نشدند هرچند می‌دانم پای رادیو نشسته و صدای مرا می‌شنود پس بهش سلام می‌کنم: سلام...

محمد نصرتی کنار من توی استودیو نشسته و یکی‌دو فوتبالی دیگر هم که اسم‌شان مهم نیست و هیچ‌کس نمی‌شناسندشان هم اینجا هستند که در این بحث مرا و ممدجان نصرتی را همراهی می‌کنند. اجازه بدهید با نصرتی عزیز که بالاخره پیشکسوتی است و از برنامه قبلی کمی دلخور شده شروع کنیم: بفرمایید...

محمد نصرتی: همین ابتدا باید بگویم کمی دلخور نشدم و خیلی حالم گرفته شده که تحلیل فوتبالی من راجع به پنالتی زدن چپ‌پاها فهمیده نشد که بخش زیادی از آن تقصیر محسن خلیلی است که در برنامه گفت مشکلت با پاچپ‌‌ها چیه؟

خواهش می‌کنم خواهش می‌کنم پای محسن جان را به بحث باز نکنید در این صورت ما مجبوریم یک برنامه هم با حضور ایشان به‌پا کنیم که در توان و اعصاب جمع نیست انصافن...

محمد نصرتی: حق با شماست اما ببنید کلی تحقیق حرفه‌ای در خارج شده که مدعای مرا تایید می‌کند اگر نیاز باشد من هفته آینده مستندات خودم را آماده و ارائه می‌کنم که ببینید چطور هیچ مربی درست و حسابی‌ای به پا‌چپ پنالتی نمی‌دهد و لیونل مسی هم یک استثنا است و لطفن بحثش را پیش نکشید.

همینطور است و من هم با شما کاملا موافق هستم. اجازه بدهیم با ممد نصرتی خدافظی کنیم: خدافظ

صدای ناشناس: پرسپولیس بهترین تیم چند سال اخیر ایران و غرب آسیاست: تیمی با سه قهرمانی و یک نایب‌قهرمانی میلی‌متری با تفاضل گل در لیگ برتر و دو فینال آسیایی که ثباتش را در این سال‌ها با وجود از دست دادن‌های پیاپی بازکنان مهمی مثل مهدی طارمی، رامین رضاییان، پیام صادقیان، محسن مسلمان، مجتبی محرمی، علیرضا بیرانوند، علی علی‌پور و... حفظ کرد و با وجود تغییر سه سرمربی و محرومیت از دریچه نقل و انتقالات توانست با برانکو به فینال لیگ قهرمانان آسیا برسد و امسال هم این کار را با یحیی تکرار کرد. این تمام نماد مبارزه است و برای مثال وحید امیری‌اش مصداق جنگجوی خستگی‌ناپذیر است: تیمی که ده‌نفره النصرِ گردن‌کلفت عربستان را یک‌صد و بیست دقیقه زمین‌گیر می‌کند. تیمی که السد پولدار قطر با ژاوی هرناندز را زمین می‌زند و هرچقد زور می‌زنند حذفش کنند، چغرتر برمی‌گردد و یک‌هو می‌بینی عبدی جوان می‌شود آل‌کثیر و می‌چپاند... من زیاد صحبت کردم فرصت را به صدای دوست ناشناس دیگرم می‌دهم...

یک صدای ناشناس دیگر: دلم به حال این استقلال می‌سوزد؛ عجب تیم بی‌صاحبی... نه مدیر و مدیریت دارد و نه پیشکسوتی که روی نیمکت و بالای سر تیم باشد... هیچ‌چیز ندارد جز عده‌ای جوان فوق‌العاده مثل دانشگر و مهدی قایدی و سیدحسین و عارف و داریوش و ارسلان... اینها هم نهایتا یک سال دیگر در این شرایط دوام بیاورند و بعدش فرار می‌کنند و می‌روند مثل کاری که امید نورافکن و بازیکن‌ خارجی‌ها و باقی کردند... پرسپولیس کریم باقری و افشین پیروانی را دارد که تیم را جدای از بحث فنی، جمع می‌کنند و مدیر خود تیم هستند و نه باشگاه... کاری که منصور پورحیدری شاید در استقلال می‌توانست بکند که امروز زنده نیست و خدایش بیامرزد. استقلال در آسیا بد نبود و بعد از دعوای کودکانه مدیریت و مجیدی...

خواهش می‌کنم غیبت نکنید...

شما هم دیگر شورش را درآوردید بگذارید راحت حرف بزنیم نهایتا هف‌هشت نفر مخاطب ما هستند؛ نکند خودتان باورتان شده که مخاطب مثل مور و ملخ ریخته؟ نه برادر... خلاصه نامجومطلق تیم را بدون استرس روانه بازی‌ها کرد و بد هم نبود؛ جلوی پاختاکور استقلال بد بود اما حق‌ش باخت نبود و داوری گند زد اما دلیل اصلی باخت استقلال، نبود دو فول‌بک چپ و راست: میلیچ و وریا بود که تیم بدون آنها خلع سلاح بود و ایده بازی با سه مهاجم هرچند غلط اما هیجان‌انگیز بود... راستش من دلم بیشتر از اینکه برای باشگاه و یا هواداران بسوزد برای این نسل از بازیکنان استقلال می‌سوزد که با مربی ایتالیایی چنان شکوفا شده بودند که می‌شد یکی از بهترین استقلال‌های تاریخ باشگاه دانست‌شان؛ حیف شد... حالا هم که محمود فکری با سابقه مربی‌گری چهارتا بازی روی نیمکت نساجی و دو تا مساوی جلوی استقلال و فکر می‌کنم پرسپولیس سر از نیمکت استقلال درآورده و مدعی شده می‌خواهم یازده‌تا محمود فکری روانه زمین کنم! تیمی با یازده‌تا محمود فکری چیز عجیبی از کار در می‌آید! یعنی محمودهای فکریِ خط حمله هم قابل درک هستند حتی، ولی فکری توی دروازه "در نمی‌آد" به نظرم... از طرفی وقتی یکی از محمود فکری‌‌ها تعویض می‌شود بازیکن جایگزین میان ده‌تا محمود فکریِ دیگر کارایی‌اش را از دست می‌دهد. به هر حال محمود فکری مثل علی منصور و دیگر استقلالی‌های کم‌دانش می‌آید و می‌رود. واقعیت این است که نسل گذشته استقلال که بازیکن‌های درجه‌یکی بودند بدل به مربیان متوسطی شده و خواهند شد. نمونه: علی منصوریان، فرهاد مجیدی، مهدی رحمتی، محمد نوازی، پاشازاده، سهراب بختیاری‌زاده، پیروز و امیرحسین همین محمود فکری و....

شنوندگان عزیز برنامه را با آهنگی شاد از یک خواننده‌ای به پایان می‌بریم...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مهر ۹۹ ، ۰۲:۵۶
sEEd ZombePoor