زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

توضیحی ندارم براتون استاد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

پرونده ی پاپ استارها - III

جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۳:۲۹ ب.ظ

چند سوال از فریدون شهبازیان؛ آهنگ­ساز کهن ه­کار  

هدف ما این نبود!

 

س.ع.ی.د

 

او در کنار علی معلم، مسئول شورای نظارت بر احیای موسیقی پاپ در صدا و سیما بود و در رونق یافتن موسیقی پاپ در اوایل دوران اصلاحات، نقش مهمی را ایفا کرد. شهبازیان خیلی زود از سمت خود کناره­گیری کرد و جریانی که یکی از پایه­گذاران­اش بود را به حال خود رها کرد و بعدتر حتی به یکی از منتقدان سرسخت­اش هم، تبدیل شد.  

در مورد موسیقی پاپ کشورمان صحبت کنید.

نمی­دانم باید در مورد چه چیزی حرف بزنم! موسیقی پاپ که نابود شده و چیزی از آن باقی نمانده است. در ابتدا هدف ماف این نبود و به دننبال موسیقی پاپ خوب بودیم.

پاپِ خوب؟

بله؛ موسیقی­ای که از ملودی خوب و شعر خوب، بهره می­برد. نه موسیقی­ای که هدف­اش کشاندن مردم به سالن برگزاری کنسرت و خالی کردن جیب­شان باشد. متاسفانه فضایِ موسیقیِ پاپِ کشورِ ما بیمار است.

بیشتر توضیح بدهید.

وقتی خواننده­های معمولی، سمبل می­شوند و مردم از مرتضی پاشایی، بت می­سازند و او را اسطوره می­دانند؛ دیگر چه حرفی برای گفتن باقی می­ماند؟! این­ها نشانه­هایی است از فضای بیمار موسیقی پاپ کشورمان!

 

 

کیوان ساکت؛ نوازنده، نویسنده و استاد دانشگاه

هرکسی گو دور ماند از اصل خویش...

کیوان ساکت تار می­زند، سه­تار می­زند، با بزرگان هم­نوازی می­کند، موسیقی تدریس می­کند، کتاب بیرون می­دهد و خلاصه در هر چیزی که به موسیقی ربط داشته باشد، می­توان ردی از این هنرمند خسته­گی ناپذیر را مشاهده کرد. 

 

تعریف­تان از موسیقی لس­آنجلسی چیست؟

موسیقی لس­آنجلسی در حقیقت ادامه موسیقی­ای بود که تا قبل از انقلاب _ توی ایران _ توسط خواننده­های ایرانی، اجرا می­شد. با کوچ کردن آن­ها به خارج از کشور، موسیقی پاپ در ایران از بین رفت و البته دلایل سیاسی و محدودیت­های فرهنگی هم باعث شد تا سال­های پس از انقلاب، این موسیقی در کشور شکل نگیرد.

دلیل تقلید خواننده­های داخلی _ پس از انقلاب _ از لس­آنجلسی­ها، چه بود؟

بعد از انقلاب، موسیقی پاپ به یک­باره شکل گرفت و خواننده­ها ناچار بودند از نمونه­های لس­آنجلسی تقلید کنند. آن­ها باید برای شروع از یک چیزی الهام می­گرفتند و فکر کردند که چه جایی بهتر از لس­آنجلس! موسیقی لس­آنجلسی با ساختاری _ ساختاری که در دل مردم نشسته بود _ که داشت و محبوبیت­اش در بین مردم با تقلید خواننده­های ایرانی، مواجه شد.

علت درخواست خواننده­های لس­آنجلسی برای بازگشت به کشورشان چیست؟

مولانا می­گوید: «هرکسی مو دور ماند از اصل خویش روزگاری بازجوید وصل خویش»

کاملا طبیعی است که دوست دارند به وطن­شان بازگردند؛ جایی که روزگاری در آن، جوانی­شان را گذرانده­اند و به آن تعلق خاطر دارند.

ورود احتمالی­شان به ایران، چه تاثیری بر فضای موسیقی پاپ کشور خواهد داشت؟ 

یقینا تاثیر بسزایی خواهد داشت و رقابت شدیدی بین خواننده­های جدید­الورود و کسانی که در بازار موسیقی پاپ کار می­کنند، به وجود می­آید. البته آ­ن­ها زمانی به ایران بازمی­گردند که شرایط مهیا شود.

چه چیزی شرایط را مهیا می­کند؟

زمانی که نگاه دولتمردان به موسیقی عوض شود. ما با تفکر دوگانه مسئولین روبه­رو هستیم.  از طرفی با موسیقی و برگزاری کنسرت مخالف می­شود و می­گویند: «گردن مخاطب را باید زد» و از طرفی هم به خواننده­های لس­آنجلسی چراغ سبز نشان داده می­شود. باید منتظر بود و نظار­ه­گر...

 

 

پیروز ارجمند؛ مدیر کل سابق دفتر امور موسیقی وزارت ارشاد

مخالف شدید سانسور ژانر هستم

 

پیروز ارجمند لیسانس موسیقی را از دانشگاه هنرهای زیبا، فوق لیسانس پژوهش هنر را از دانشگاه هنر و دکترای اتنوموزیکولوژی خود را از دانشگاه مالایای مالزی دریافت کرد. او در تیرماه امسال از سمت خود استعفا کرد.

چرا استعفا دادید؟

به دلیل مشغله­های شخصی... (می­خندد)

دلیل واقعی­اش چه بود؟

راستش محدودیت اختیاراتم با مسئولیت­های­ام، همسانی نداشت.

چرا خواننده­های داخلی از لس­آنجلسی­ها تقلید می­کنند؟

در ابتدا ما نمونه وطنی­ای نداشتیم که بتواند حرف تازه­ای در موسیقی پاپ بزند و همه­چیز کپی­برداری بود؛ بعد از گذشت یک دهه، جریان کپی­برداری از بین رفت و نمونه­های داخلی روی کار آمدند که راه­شان از آن­طرفی­ها جدا بود. البته این بحث کمی کلی است...

خب؛ در ترانه­سرایی وضعیت چگونه است؟

متاسفانه جریان ترانه­سرایی توی ایران عقب­گرد داشته است و خواننده­های داخلی تحت تاثیر لس­آنجلسی­ها، پیش رفته­اند.

در آهنگ­سرایی چطور؟

در بخش آهنگ­سازی ما صادر کننده­ایم. لس­آنجلسی­ها تحت تاثیر آهنگ­سازهای داخلی قرار دارند و به جرات می­توان گفت که موسیقی  بیشتر کارهای آن­طرفی توی ایران ساخته می­شود. در این زمینه ما به یک زیان خاص رسیده­ایم.

با این حال چرا ما شاهد جریان کپی­برداری خواننده­های داخلی از لس­آنجلسی­ها هستیم؟

راستش خواننده­هایی که قبل از انقلاب هم در ایران حضور داشتند، خوب می­خواندند و در انتخاب ملودی و ترانه، وسواس زیادی به خرج می­دادند. این دلایل باعث می­شد تا خواننده­های جوان از آن­ها تقلید کنند.

 

نسل جدید خواننده­های لس­آنجلسی چطور؟

نسل جدید لس­آنجلسی­ها به هیچ­وجه قابل مقایسه با نسل گذشته­شان نیستند و روح موسیقی ایرانی در کارهای­شان، وجود ندارد. حتی بسیاری از آن­ها فارسی را به خوبی بلد نیستند و با ادا می­خوانند.

جمع­بندی...

راستش مشکل اصلی من با سانسور ژانر­های مختلف موسیقی است. موسیقی، شاخه­های مختلفی مثل پاپ، راک، بلوز، کانتری و... دارد. باید تمام این ژانر­ها را قبول کنیم و بپذریم. مقابله با این سبک­ها، کاری را از پیش نمی­برد؛ ممکن است با سلایق ما جور در نیاید اما نمی­توان منکر آن­ها شد. به جای مقابله با آن، باید تبدیل­شان کرد به محصولی که با فرهنگ­مان، مطابقت داشته باشد.

 

 

محسن رجب­پور؛ مدیر شرکت «ترانه­های شرقی»

ای کاش مرزها برداشته شود

 

 

محسن رجب­پور اولین کسی است که برای خواننده­های داخلی، تورهای کنسرت خارج از کشور برگزار کرد. او پاپ­استارهای داخلی را به آمریکا برد و جلوی چشم تمام خواننده­ها لس­آنجلسی­، برا­شان کنسرت برگزار کرد. همین اتفاق باعث شد تا کمپین­های در آمریکا بر ضد او به راه بیفتد _ ایرانی­های آن­جا حسابی از خجالت مهمان­های ایرانی­شان درآمدند _ و مزاحمت­های برای­شان به وجود بیاورند.

با حضور خواننده­های لس­آنجلسی در ایران موافقید؟

بله.

چرا؟

یک باور غلط به وجود آمده که همه فکر می­کنند خواننده­های لس­آنجلسی، تافته جدا بافته­ای هستند. در حالی که این­جوری نیست و به جز تعداد انشگت­شماری از این خواننده­گان _ با حفظ احترام برای چند نفری که هنرمند هستند _ ، بقیه حرفی برای گفتن ندارند.

این اتفاق را به لحاظ اقتصادی چگونه تحلیل می­کنید؟

مردم کشور ما برای رفتن به کنسرت آن­طرفی­­ها، حداقل یک میلیون تومان هزینه می­کنند اما این یک واقعیت است که کارهای ایرانی _ کارهایی که در ایران ساخته می­شوند _ قوی­تر است. امیدوارم روزی شاهد حضور آن­ها _ در ایران _ و برپایی کنسرت­های­شان باشیم تا بر همه مردم  آشکار شود که این تفکر (تفکر برتری آن­طرفی­ها)، غلط است.

برگزاری کنسرت در آمریکا، چطور بود؟

همه­چیز به خوبی پیش رفت و استقبال فوق­العاده­ای از خواننده­های وطنی شد. همین استقبال و شور مردم برای دیدن کنسرت، نشان از موفقیت خواننده­های داخلی دارد.

با مزاحمت­هایی هم مواجه بودید...

بله متاسفانه! بر علیه ما کمپینی به راه انداختند و از هیچ تلاشی هم برای اذیت و آزار ما کوتاهی نکردند. در شهرهایی که نفوذ ایرانی­ها _ ایرانی­های یهودی ­_ بیشتر بود حتی سالن تمرین را از ما گرفتند.

حرف پایانی...

این مرز باید برداشته شود تا معیار مقایسه، هنر باشد نه مسافت! چرا باید هنرمند دسته چندمی از لس­آنجلس به کشورهای اطراف ایران بیاید و مردم ایران برای دیدن­اش، چند میلیون تومان هزینه کنند؟ جز فقر فرهنگی، چه دلیل دیگری دارد؟ مخالفت با ورود خواننده­های لس­آنجلسی به ایران _ از روز اول _ اشتباه بود.

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۳۰
sEEd ZombePoor

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی