کُنشی پارتیزانی، همراه با شور و هیجان
کُنشی پارتیزانی، همراه با شور و هیجان
س.ع.ی.د
در این که موسیقی خیابانی، سُنت دیرینه ای است، شکی نیست، ولی پررنگ تر شدن این اجرای مستقیم در میان مردم، حاوی نکاتی مهمی است. از آن دسته موزیسین هایی که تحت پوشش و حمایت شهرداری هستند و به نوعی مقابله با تَکدیگری است که بگذریم، حضور جوان ها در خیابان و اجرای موسیقی دلخواه شان، اتفاق مثبتی است. قدرت ریسک پذیری چند نوازنده جوان برای حضور در مرکز پر تنش خیابان، فارغ از تمام سانسورها و مجوزها، کُنشی اجتماعی است در مقابل فضای نیمه بسته موسیقی کشورمان. هنرمند برای خواسته های اش به فضای غیر قابل پیش بینیِ خیابان، قدم می گذارد و این همان کُنش است نسبت به فرهنگ اخته و کنترل شده عرصه موسیقی. فرهنگی که ترجیح اش هدایت و کنترل هنرمند در فضای شیک و خصوصی است. اجرای بی تاثیر و فاخر؛ فاقد از هرگونه سنتز... نوازنده خیابانی برای لحظاتی آدم های مرده و بی روح را بیدار می کند و تا برای دقایقی به "مردم" تبدیل شوند و از روزمرگی فرار کنند. اتفاقی که کم تر می افتد! این همان اجرایی است که شما از دیدن ناهماهنگی های اش نمیرنجید زیرا ذات این اجرا همچون کُنشی پارتیزانی، دچار لغزش هایی است که حاصل شور و هیجان است. لحظه ای که دیوارهای بین هنرمند و مردم برداشته می شود و از دِلَش اجرایی واقعی بیرون می آید! از طرفی بسیاری از این نوازنده ها، دارای سوادِ تئوریک هستند و با استفاده از سازهای متفاوت که با اصوات شهر آمیخته شده، صوتی امروزی و واقعی را به نمایش می گذارد. نتیجه دنباله دار بودن این جریان، رها شدن آثار از قید و بندهاست. آزاد شدن اثر از قفس سانسور و نگاه های سلیقه ای و قرار گرفتن اش در آغوش مردم، بی واسطه!