پرونده ی پاپ استارها - II
نگاهی گذرا به خواننده هایی که با تقلید از لس آنجلسی ها وارد عرصه موسیقی پاپ شدند
من تقلید میکنم پس هستم!
س.ع.ی.د
سالها میگذشت و همچنان خوانندههای لسانجلسی نقل و نبات هر محفلی بودند و در شادی و غم مردم، شریک... تاثیر این خوانندهگان، آنقدر زیاد بود که حتی پاپاستارهای داخلی هم بدشان نمیآمد برای اسم در کردن، از آنها تقلید کنند. جالب است که بدانید این اتفاق به وفور افتاد و جواب هم داد...
نسل اول: مقلدهای پیشرو
در ابتدا خوانندههایی مثل خشایار اعتمادی، قاسم افشار، حسین زمان، محمد اصفهانی، شادمهر عقیلی، مجتبی کبیری و... ظهور کردند و بعد از مدتی هم، تبشان خوابید. در روزهایی که این پاپاستارها روی بورس بودند و _ یواشکی _ از لسآنجلسیها تقلید میکردند، بسیاری از منتقدین و صاحب نظران برای جلوگیری از این اتفاق، بیانیه صادر کردند، داد و هوار به راه انداختند، انتقاد کردند و اصل حرفشان هم این بود: چرا باید بدلی فرعی از خوانندههایی که وجود دارند، داشته باشیم؟ البته این اتفاقها در زمانی رخ میداد که هنوز اینترنت و دانلود و رایت سیدی به شکل امروزیاش، وجود نداشت و خوانندههای اصلی که اجازه کار در ایران را نداشتند و یکی از راههایی که به ذهن خوانندهگان داخلی رسیده بود، تقلید صدای لسآنجلسیها بود.
خشایار اعتمادی
خشایار اعتمادی که با خواندن شعری از احمد شاملو، به شهرت رسید، صدایی بسیار شبیه به ابراهیم حامدی (یکی از معروفهای آنطرف آب) داشت و همین امر باعث شد تا مسیر رسیدن به شهرت را مثل برق و باد، طی کند. البته خودِ اعتمادی، بارها و بارها سعی کرد این تشابهِ صدایی را نفی کند؛ حتی در مصاحبهای هم گفته بود: «من از هیچکس تقلید نمیکنم و صدایی که میشنوید، صدای خود من است. اصلا تقصیر من نیست که یک نفر دیگر هم در جهان وجود دارد که صدایاش، شبیه به من است!» البته او پُر بیراه هم نمیگوید ولی مخاطب بینوا نمیداند که این وسط باید دم خورس را باور کند یا قسم اعتمادی را...!
قاسم افشار
مدت زیادی از حضور خشایار اعتمادی و شباهت صدایاش با ابراهیم حامدی، نگذشته بود که خواننده/ مقلد دیگری وارد گودِ موسیقی شد. کاستِ قاسم افشار با صدایی که شباهت عجیبغریبی به صدای یکی دیگر از آنطرفیهای مشهور (داریوش اقبالی) داشت، دست به دست میچرخید و این در حالی بود که هنوز تصویری از او در تلویزیون دیده نشده بود. قاسم افشار خیلی زود خودش را در لیست خوانندههای پرطرفدار جا کرد. شاید هیچکس حتی فکرش را هم نمیکرد که به یک ورژن کُپیِ لسآنجلسی _ آنهم کُپِیِ از یک خواننده خیلی معروف _ مجوز داده شود در حالی که خواننده اصلی (داریوش اقبالی)، سُر و مُر و گُنده وجود داشت و میخواند. به هر حال مجوز داده شد و قاسم افشار عزیز با اعتماد به نفس بالا و مثالزدنی به کارش ادامه داد. یک نکته جالب هم در مورد این خواننده وجود دارد؛ او قطعه «خلیج فارس» را _ با تنظیمی که قبلا ابراهیم حامدی خوانده بود _ اجرا کرد و کارش را اینگونه توجیح کرد: «این حق من بوده که مثل هر خواننده دیگری، قطعه مرحوم علیقلی را اجرا کنم و اصلا این قطعه از ساختههای این آهنگساز بوده و اولین بار هم توسط خود ایشان اجرا شده؛ پس چه دلیلی داشت که من آن را اجرا نکنم؟» این روزها خبر تازهای در مورد قاسم افشار شنیده نمیشود، نه آلبومی منتشر کرده است، نه کنسرتی بر پا کرده و به نظر میرسد که دوره فعالیتاش به کلی تمام شده است. از قلم نیفتد که حضور او و تقلید بسیار خوبش از خواننده اصلی (داریوش اقبال) مقدمات حضور خوانندههایی چون امیر کریمی و امیر تاجیک را هم، فراهم کرد تا این عزیزان هم در دوره کوتاهی آثاری تقلیدی را در رسانه ملی، اجرا کنند!
شادمهر عقیلی
شاید کمی بیانصافی باشد که نام شادمهر عقیلی را در فهرست خوانندههای مقلد بیاوریم؛ چرا که او استعدادش را پیش از خواننده شدن با نوازندگی ویولن، پیانو، گیتار وکیبورد، نشان داده بود. اما خوانندگیاش با تقلیدی نیمهکارهای از سبک و صدای سیاوش قمیشی، آغاز شد. برخلاف دو خواننده قبلی که سعی در تقلید مو به مو از خوانندههای اورجینال را داشتند، عقیلی این کار را کورکورانه نمیکرد و توانست به سرعت، برچسب تقلید را از خودش دور و راهش را پیدا کند. او سرانجام با انتشار چند آلبوم و ایفای نقش در چند فیلم سینمایی؛ ایران را به مقصد لسآنجلس ترک کرد و هرگز نتوانست قطعاتی به خوبی روزهایی که در ایران بود، بسازد. شاید چون از بیس اجتماعیاش دور شد و دیگر حرفی برای گفتن نداشت... شاید...!
حسین زمان
در سالهای ابتدایی دوره اصلاحات، آقایی به اسم حسین زمان با اجرای قطعاتی با مضامین سیاسی به صحنه موسیقی آمد. خیلیها معتقد بودند که حسین زمان از سبک و صدایِ حسن ستارپور (ملقب به ستار)، تقلید مو به مو داشته است. او که بیشتر پیگیر سیاست بود تا هنر، سعی کرد در مصاحبههایاش، حرفهای بودار و سیاسی بزند و هر از گاهی هم در محافل روشنفکری بخواند. حسین زمان در انتخابات سال 76 که منجر به پیروزی سید محمد خاتمی شد، به عنوان یکی از خوانندههای حامی جریان اصلاحات، کنسرتهای مختلف بر پا کرد. با اتمام دوره ریاست جمهوری خاتمی، زمان هم غیب شد؛ البته در سالهای اخیر هم هیچ خبری از او نیست. مصاحبه سیاسی نکرده... آلبوم بیرون نداده... کنسرت نداشته و به کلی نیست و نابود شده... شاید با بازگشت اصلاحطلبان به صحنه، سر و کله او هم دوباره پیدا شود!
محمد اصفهانی
محمد اصفهانی آدم باهوشی است و دکتر شدنشاش هم میتواند گواهی بر این ادعا باشد. او با تقلید از یک خواننده لسآنجلسی که همیشه عینک دودی میزد و اتفاقا اصفهانی هم بود، کارش را شروع کرد. تیتراژ پایانی مجموعه تلویزیونی «پهلوانان نمیمیرند» به آهنگسازی بابک بیات فقید به شهرت رساندش. دکتر اصفهانی هیچوقت توی فهرست متهمین ردیف اول مقلدان خوانندههای آنطرفی قرار نگرفت و خیلی زود مسیرش را تغییر داد.
مجتبی کبیری
آنقدر قطعات مجتبی کبیری به صورت زیرزمینی و غیر مجاز دست به دست چرخید تا او بالاخره توانست برای آثارش، مجوز بگیرد. کبیری هم یکی دیگر از مقلدین وفاداری بود که سعی داشت همه چیز را از صدا گرفته تا شعر و سبک و... مطابق اصل اجرا کند؛ آن هم در روزهای اوج خواننده اصلی (سیاوش قمیشی) و در حالی که کتاب اشعار خواننده اصلی با مجوز رسمی ارشاد _ هنوز مهر کتاب خشک نشده بود_ در بازارهای کتاب تهران منتشر شده بود! به هر حال کبیری با استفاده از همین تقلیدها بود که توانست مشهور شود. البته اگر از شما بپرسند که اسم یک قطعه از این خواننده را بگویید، بعید به نظر میرسد که حضور ذهن داشته باشید!
حسن پیغان
در روزهایی که تقلید از خوانندگان درجه یک لسآنجلسی، سوژهای داغ بود، تقلید از شهرام کاشانی همه را شوکه کرد. حسن پیغان با خواندن ترانه «نازی همدم من» همه را انگشت به دهان گذاشت و به «حسن k» مشهور شد! انصافا در این میان، «حسن k» دیگر نوبر بود!
نسل دوم: تقلیدهای هوشمندانه
چند سالی از فراموش شدنِ مقلدانی مثل مجتبی کبیری، قاسم افشار، خشایار اعتمادی و حسن k میگذشت و همهچیز به حالت عادی خودش برگشته بود و کسی از کسی تقلید نمیکرد و یا اگر هم میکرد، تقشاش را در نمیآورد که ناگهان سر و کله نسل جدیدی از خوانندهها پیدا شد. خوانندههایی که به رسم پاپاستارهای قبل از خود، تقلید میکردند و ککشان هم نمیگزید! حمید عسکری، احسان خواجهامیری، محسن چاووشی و... از خوانندههایی بودند که این دوره ظهور کردند. تفاوت این خوانندهها با دوره اولیها _ دوره اولیها با کمال صداقت همهچیز را کپیبرداری میکردند و هیچ خلاقیتی در دزدیشان، وجود نداشت _ در این بود که کمی خلاقیت به خرج میدادند. همین خلاقیت و ظرافت در دزدی، باعث شد تا هیچ کدامشان _ به هیچ وجه _ زیر بار این اتهامات نروند و خودشان را از هر گونه ابهام و سوءظنی، مبرا بدانند. سرگذشت چند گلدُرشتشان را با هم بخوانیم...
حمید عسکری
حمید عسکری _ به طرز فجیعی _ مثل شادمهر عقیلی میخواند و خودش معتقد بود که فقط صدایاش شبیه به آن خواننده است و هیچ علاقهای به او ندارد! عسکری معتقد بود که صدای خیلیها شبیه به یکدیگر است و این یک نعمت خدادای است! بعد از گذشت چندین سال، عسکری همچنان کنسرت میدهد، آلبوم منتشر میکند، مصاحبه میکند و طرفدار هم دارد. به هر حال شادمهر عقیلی اگر دلش میخواست این اتفاقها نیفتد و کسی جایاش را تصاحب نکند، باید همینجا میماند!
یاور اقتداری
یاور اقتداری یک خواننده تلویزیونی بود زیاد شناخته شده نیست. او در بُرههای از تاریخ، یکشب در میان توی برنامههای مختلف تلویزیونی، حضور پیدا میکرد و قطعات ثابتی را اجرا... با این که خشایار اعتمادی قبل از او کارهای داریوش اقبالی را تقلید کرده بود اما، اقتداری هم کم نیاورد و اقبالی را به عنوان منبع الهام خود انتخاب کرد. بگذریم...
احسان خواجهامیری
پسر ایرج باشی و تقلید کنی؟! این دیگر خیلی نامردی است! هرچند احسان خواجهامیری زیر بار چنین چیزی نرفته و نمیرود و نخواهد هم رفت اما _ چه برود چه نرود _ او یکی از متهمین به تقلید _ تقلید زیر پوستی _ از محمد اصفهانی است. عدهای معتقدند که سبکِ اجرا و حتی انتخاب اشعار او به محمد اصفهانی شبیه است. او حتی سعی میکند مثل اصفهانی هر از گاهی در قطعاتاش چَهچَهه هم بزند تا ادای دینی هم به پدرش کرده باشد. به هر حال احسانجانِ خواجهامیری برای خودش حسابی برو و بیا دارد و توی کنسرتهایاش، کلی سر و دست شکسته میشود.
محسن چاوشی
عدهای معتقدند که محسن چاوشی خواننده بسیار خوبی است. عدهای هم میگویند: چرا چاوشی کنسرت برگزار نمیکند؟ لابد صدایاش کامپیوتری است! از نظرهای مخاطبان که فاکتور بگیریم؛ چاوشی با اجرای ترانههای فیلم «سنتوری» به شهرتی رسید که خودش هم، فکرش را نمیکرد. با این حال، خیلیها او را یکی از مقلدین سیاوش قمیشی میدانند و سبک و سیاقاش را ادامه راه این خواننده لسآنجلسی... تنها دفاعیهای که برای تقلید چاوشی از خواننده لسآنجلسی مورد نظر وجود دارد، این است: اگر چاووشی خواننده مقلدی هم باشد، هرگز این تقلید را به سبک مجتبی کبیریِ بیخلاقیت، انجام نداده است. چاوشی ترانهسرایی را بلد بود و آهنگسازی را نیز هم... در تِم و سبک آثارش تفاوتی با دیگر خوانندههای همدورهاش، نمایان است و تمام اینها نشان از این دارد که چاوشی از مقلدین خوب این روزگار است!