زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

توضیحی ندارم براتون استاد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

پرونده ی پاپ استارها - II

شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۰۱ ب.ظ

نگاهی گذرا به خواننده­ هایی که با تقلید از لس ­آنجلسی ­ها وارد عرصه موسیقی پاپ شدند

 

من تقلید می­کنم پس هستم!

 

س.ع.ی.د

 

سال­ها می­گذشت و همچنان خواننده­های لس­انجلسی نقل و نبات هر محفلی بودند و در شادی و غم مردم، شریک... تاثیر این خواننده­گان، آن­­قدر زیاد بود که حتی پاپ­استارهای داخلی هم بدشان نمی­آمد برای اسم در کردن، از آن­ها تقلید کنند. جالب است که بدانید این اتفاق به وفور افتاد و جواب هم داد...

 

نسل اول: مقلدهای پیشرو

در ابتدا خواننده‌هایی مثل خشایار اعتمادی، قاسم افشار، حسین زمان، محمد اصفهانی، شادمهر عقیلی، مجتبی کبیری و... ظهور کردند و بعد از مدتی هم، تب­شان خوابید. در روزهایی که این پاپ­استارها روی بورس بودند و _ یواشکی _ از لس­آنجلسی­ها تقلید می­کردند، بسیاری از منتقدین و صاحب نظران برای جلوگیری از این اتفاق،  بیانیه صادر کردند، داد و هوار به راه انداختند، انتقاد کردند و اصل حرف­شان هم این بود: چرا باید بدلی فرعی از خواننده­هایی که وجود دارند، داشته باشیم؟ البته این اتفاق­ها در زمانی رخ می­داد که هنوز اینترنت و دانلود و رایت سی­دی به شکل امروزی­اش، وجود نداشت و خواننده­های اصلی که اجازه کار در ایران را نداشتند و یکی از راه­هایی که به ذهن خواننده­گان داخلی رسیده بود، تقلید صدای لس­آنجلسی­ها بود.

خشایار اعتمادی

خشایار اعتمادی که با خواندن شعری از احمد شاملو، به شهرت رسید، صدایی بسیار شبیه به ابراهیم حامدی (یکی از معروف­های آن­طرف آب) داشت و همین امر باعث شد تا مسیر رسیدن به شهرت را مثل برق و باد، طی کند. البته خودِ اعتمادی، بارها و بارها سعی کرد این تشابهِ صدایی را نفی کند؛ حتی در مصاحبه‌ای هم گفته بود: «من از هیچکس تقلید نمی‌کنم و صدایی که می‌شنوید، صدای خود من است. اصلا تقصیر من نیست که یک نفر دیگر هم در جهان وجود دارد که صدای­اش، شبیه به من است!» البته او پُر بی­راه هم نمی­گوید ولی مخاطب بی­نوا نمی­داند که این وسط باید دم خورس را باور کند یا قسم اعتمادی را...!

قاسم افشار

مدت زیادی از حضور خشایار اعتمادی و شباهت صدای­اش با ابراهیم حامدی، نگذشته بود که خواننده­/ مقلد  دیگری وارد گودِ موسیقی شد. کاستِ قاسم افشار با صدایی که شباهت عجیب­غریبی به صدای یکی دیگر از آن­طرفی­های مشهور (داریوش اقبالی) داشت،  دست به دست می­چرخید و این در حالی بود که هنوز تصویری از او در تلویزیون دیده نشده بود. قاسم افشار خیلی زود خودش را در لیست خواننده­های پرطرفدار جا کرد. شاید هیچ­کس حتی فکرش را هم نمی­کرد که به یک ورژن کُپیِ لس­آنجلسی _ آن­هم کُپِیِ از یک خواننده خیلی معروف _  مجوز داده شود در حالی که خواننده اصلی (داریوش اقبالی)، سُر و مُر و گُنده وجود داشت و می­خواند. به هر حال مجوز داده شد و قاسم افشار عزیز با اعتماد به نفس بالا و مثال­زدنی­ به کارش ادامه داد. یک نکته جالب هم در مورد این خواننده وجود دارد؛ او قطعه «خلیج فارس» را _ با تنظیمی که قبلا ابراهیم حامدی خوانده بود _ اجرا کرد و کارش را این­گونه توجیح کرد: «این حق من بوده که مثل هر خواننده دیگری، قطعه مرحوم علیقلی را اجرا کنم و اصلا این قطعه از ساخته‌های این آهنگساز بوده و اولین بار هم توسط خود ایشان اجرا شده؛ پس چه دلیلی داشت که من آن را اجرا نکنم؟» این روزها خبر تازه­ای در مورد قاسم افشار شنیده نمی‌شود، نه آلبومی منتشر کرده است، ‌نه کنسرتی بر پا کرده و به نظر می‌رسد که دوره فعالیت­اش به کلی تمام شده است. از قلم نیفتد که حضور او و تقلید بسیار خوبش از خواننده اصلی (داریوش اقبال) مقدمات حضور خواننده‌هایی چون امیر کریمی و امیر تاجیک را هم، فراهم کرد تا این عزیزان هم در دوره کوتاهی آثاری تقلیدی را در رسانه ملی، اجرا کنند!

شادمهر عقیلی

شاید کمی‌ بی­انصافی باشد که نام شادمهر عقیلی را در فهرست خواننده‌های مقلد بیاوریم؛ چرا که او استعدادش را پیش از خواننده شدن با نوازندگی ویولن، پیانو، گیتار وکیبورد، نشان داده بود. اما خوانندگی‌اش با تقلیدی نیمه­کاره­ای از سبک و صدای سیاوش قمیشی، آغاز شد. برخلاف دو خواننده قبلی که سعی در تقلید مو به مو از خواننده‌های اورجینال را داشتند، عقیلی این کار را کورکورانه نمی­کرد و توانست به سرعت، برچسب تقلید را از خودش دور و راهش را پیدا کند. او سرانجام با انتشار چند آلبوم و ایفای نقش در چند فیلم سینمایی؛ ایران را به مقصد لس‌آنجلس ترک کرد و هرگز نتوانست قطعاتی به خوبی روزهایی که در ایران بود، بسازد.  شاید چون از بیس اجتماعی­اش دور شد و دیگر حرفی برای گفتن نداشت... شاید...!

حسین زمان

در سال­های ابتدایی دوره اصلاحات، آقایی به اسم حسین زمان­ با اجرای قطعاتی با مضامین سیاسی به صحنه موسیقی آمد. خیلی­ها معتقد بودند که حسین زمان از سبک و صدایِ حسن ستارپور (ملقب به ستار)، تقلید مو به مو داشته است. او که بیشتر پی­گیر سیاست بود تا هنر، سعی کرد در مصاحبه‌های­اش، حرف‌های بودار و سیاسی بزند و هر از گاهی هم در محافل روشنفکری بخواند. حسین زمان در انتخابات سال 76 که منجر به پیروزی سید محمد خاتمی شد، به عنوان یکی از خواننده‌های حامی ‌جریان اصلاحات، کنسرت‌های مختلف بر پا ‌کرد. با اتمام دوره ریاست جمهوری خاتمی، زمان هم غیب شد؛ البته در سال‌های اخیر هم هیچ خبری از او نیست. مصاحبه سیاسی نکرده... آلبوم بیرون نداده... کنسرت نداشته و به کلی نیست و نابود شده... شاید با بازگشت اصلاح­طلبان به صحنه، سر و کله او هم دوباره پیدا شود!

محمد اصفهانی

محمد اصفهانی آدم باهوشی است و دکتر شدنش­اش هم می­تواند گواهی بر این ادعا باشد. او با تقلید از یک خواننده‌ لس­آنجلسی که همیشه عینک دودی می­زد و اتفاقا اصفهانی هم بود، کارش را شروع کرد. تیتراژ پایانی مجموعه تلویزیونی «پهلوانان نمی‌میرند» به آهنگسازی  بابک بیات فقید به شهرت رساندش. دکتر اصفهانی هیچ­وقت توی فهرست متهمین ردیف اول مقلدان خواننده­های آن­طرفی قرار نگرفت و خیلی زود مسیرش را تغییر داد.

مجتبی کبیری

آن­قدر قطعات مجتبی کبیری به صورت زیرزمینی و غیر مجاز دست به دست چرخید تا او بالاخره توانست برای آثارش، مجوز بگیرد. کبیری هم یکی دیگر از مقلدین وفاداری بود که سعی داشت همه چیز را از صدا گرفته تا شعر و سبک و... مطابق اصل اجرا کند؛ آن هم در روزهای اوج خواننده اصلی (سیاوش قمیشی) و در حالی­ که کتاب اشعار خواننده اصلی با مجوز رسمی‌ ارشاد _ هنوز مهر کتاب خشک نشده بود_ در بازارهای کتاب تهران منتشر شده بود! به هر حال کبیری با استفاده از همین تقلیدها بود که توانست مشهور شود. البته اگر از شما بپرسند که اسم یک قطعه از این خواننده را بگویید، بعید به نظر می‌رسد که حضور ذهن داشته باشید!

حسن پیغان

در روزهایی که تقلید از خوانندگان درجه یک لس‌آنجلسی، سوژه­ای داغ بود، تقلید از شهرام کاشانی همه را شوکه کرد. حسن پیغان با خواندن ترانه «نازی همدم من» همه را انگشت به دهان گذاشت و به «حسن k» مشهور شد! انصافا در این میان، «حسن k» دیگر نوبر بود!

 

نسل دوم: تقلیدهای هوشمندانه

چند سالی از فراموش شدنِ مقلدانی مثل مجتبی کبیری، قاسم افشار، خشایار اعتمادی و حسن k می­گذشت و همه­چیز به حالت عادی خودش برگشته بود و کسی از کسی تقلید نمی­کرد و یا اگر هم می­کرد، تقش­اش را در نمی­آورد که ناگهان سر و کله نسل جدیدی از خواننده­ها پیدا شد. خواننده­هایی که به رسم پاپ­استارهای قبل از خود، تقلید می­کردند و کک­شان هم نمی­گزید! حمید عسکری، احسان خواجه­امیری، محسن چاووشی و... از خواننده­هایی بودند که این دوره ظهور کردند. تفاوت این خواننده­ها با دوره اولی­ها _ دوره اولی­ها با کمال صداقت همه­چیز را کپی­برداری می­کردند و هیچ خلاقیتی در دزدی­شان، وجود نداشت _ در این بود که کمی خلاقیت به خرج ­می­دادند. همین خلاقیت و ظرافت در دزدی، باعث شد تا هیچ کدام­شان _ به هیچ وجه _ زیر بار این اتهامات نروند و خودشان را از هر گونه ابهام و سوءظنی، مبرا بدانند. سرگذشت چند گل­دُرشت­شان را با هم بخوانیم...

حمید عسکری

حمید عسکری _ به طرز فجیعی _ مثل شادمهر عقیلی می‌خواند و خودش معتقد بود که فقط صدای­اش شبیه به آن خواننده است و هیچ علاقه­ای به او ندارد! عسکری معتقد بود که صدای خیلی‌ها شبیه به یک­دیگر است و این یک نعمت خدادای است! بعد از گذشت چندین سال، عسکری هم­چنان کنسرت می‌دهد، آلبوم منتشر می‌کند، مصاحبه می‌کند و طرفدار هم دارد. به هر حال شادمهر عقیلی اگر دلش می‌خواست این اتفاق‌ها نیفتد و کسی جای­اش را تصاحب نکند، باید همین­جا می­ماند!

یاور اقتداری

یاور اقتداری یک خواننده تلویزیونی بود  زیاد شناخته شده نیست. او در بُرهه‌ای از تاریخ، یک­شب در میان توی برنامه‌های مختلف تلویزیونی، حضور پیدا می‌کرد و قطعات ثابتی را اجرا... با این که خشایار اعتمادی قبل از او کارهای داریوش اقبالی را تقلید کرده بود اما، اقتداری هم کم نیاورد و اقبالی را به عنوان منبع الهام خود انتخاب کرد. بگذریم...

احسان خواجه­امیری

پسر ایرج باشی و تقلید کنی؟! این دیگر خیلی نامردی است! هرچند احسان خواجه­امیری زیر بار چنین چیزی نرفته و نمی­رود و نخواهد هم رفت اما _ چه برود چه نرود _ او یکی از متهمین به تقلید _ تقلید زیر پوستی _ از محمد اصفهانی است. عده­ای معتقدند که سبکِ اجرا و حتی انتخاب اشعار او به محمد اصفهانی شبیه است. او حتی سعی می‌کند مثل اصفهانی هر از گاهی در قطعات­اش چَه­چَهه هم بزند تا ادای دینی هم به پدرش کرده باشد. به هر حال احسان­جانِ خواجه­امیری برای خودش حسابی برو و بیا دارد و توی کنسرت­های­اش، کلی سر و دست شکسته می­شود.

محسن چاوشی

عده­ای معتقدند که محسن چاوشی خواننده بسیار خوبی است. عده­ای هم می­گویند: چرا چاوشی کنسرت برگزار نمی­کند؟ لابد صدای­اش کامپیوتری است! از نظرهای مخاطبان که فاکتور بگیریم؛ چاوشی با اجرای ترانه‌های فیلم «سنتوری» به شهرتی رسید که خودش هم، فکرش را نمی­کرد. با این حال، خیلی‌ها او را یکی از مقلدین سیاوش قمیشی می‌دانند و سبک و سیاق­اش را ادامه راه این خواننده لس‌آنجلسی... تنها دفاعیه­ای که برای تقلید چاوشی از خواننده لس­آنجلسی مورد نظر وجود دارد، این است: اگر چاووشی خواننده مقلدی هم باشد، هرگز این تقلید را به سبک مجتبی کبیریِ بی­خلاقیت، انجام نداده است. چاوشی ترانه­سرایی را بلد بود و آهنگ­سازی را نیز هم... در تِم و سبک آثارش تفاوتی با دیگر خواننده­های هم­دوره­اش، نمایان است و تمام این­ها نشان از این دارد که چاوشی از مقلدین خوب این روزگار است!

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۱
sEEd ZombePoor

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی