جشنواره ی موسیقی فجر در یک نگاه
تَحشیهنویسی بر جشنوارهیِ سیویکمِ بینالمللیِ موسیقیِ فجر
بِچَرخ تا بِچَرخیم
س.ع.ی.د
پیش از شروع
بدون استثنا؛ هر جشنوارهای که در کشورمان برگزار میشود، دچار نُقصان است و اما و اگرهایی را به جای میگذارد... همان اما و اگرهایی که دورهی بعد هم تکرار میشود و دورهی بعدتَرَش هم. دورهی سیویکم جشنوارهی موسیقی فجر، اما از چند ماه پیشتر، آبستن حوادثی بود که میشد، حدس زد: «بَلبَشویی در راه است!» از انتخاب دبیر جشنواره تا نحوهی چینِش نوازندههای حاضر در مهمترین رویدادیی که موسیقی کشورمان از سر گذراند، جنجال به پا کرد تا استعفاها و کنارهگیریها و موضعگیریهای اهالی موسیقی که بدشان نهآمد در این جو گلآلود، ماهیای تور کنند، هرچند کوچک...
شروع
خانهی موسیقی، ماههاست که تبدیل شده به کانونِ حواشی. حاشیههایی که با انتقاد بسیاری از اهالی موسیقی بر نحوهی فعالیت حمیدرضا نوربخش در سِمَتِ مدیرعامل و فعالیت همزماناش در هیئت مدیره، استعفای حسین علیزاده از شورای عالی موسیقی و همچنین صدور حکم دبیریِ جشنواره بینالمللی موسیقی فجر به نامِ نوربخش و دفاع همهجانبه علی مرادخانی (معاونِ هنریِ وزیرِ ارشاد) از وی _ مرادخانی ادعا کرده بود که حمیدرضا نوربخش به عنوان شخص حقیقی، دبیر جشنواره را عهدهدار میشود و نه به عنوان شخصِ حقوقی در خانه موسیقی _، به اوج خود رسید. البته در مورد خانهی موسیقی، همین دو جمله را بس است: «شورای عالی خانهی موسیقی از افراد باتجربهای تشکیل شده که دستِ کم، سی سال فعالیت موسیقیایی دارند و از تخصص فنی بالایی برخوردارند. رییس شورای عالی خانهی موسیقی، محمدرضا شجریانیست که اصلن، اجازه فعالیت ندارد!»
انتقاد
ساسان فاطمی* از اعضای خانهی موسیقی که چند سال پیش از سِمَتِ خود، کنارهگیری کرد، یکی از بیاعصابترینِ منتقدهای شیوهی مدیریتی حمیدرضا نوربخش است و چند ماه پیش در جلسهای، اینگونه از خانهی موسیقی و مدیریتِ حاکم بر آن، انتقاد کرد: « خانه موسیقی، هرگز به تشکیلات خود توجهی ندارد و تا حد زیادی عملکردش کاهلانه و منفعلانه است. توجه نکردن به تشکیلات و اساسنامه، مصداقی از کاهلیست. روزی به ما گفتند که پیشنهادیایتان را ارائه دهید، پپیشنهادهایمان را در 10 صفحه تنظیم کردیم، اما هیچکدامشان را جدی نگرفتند. بارها گفتیم که مدیرعامل را از اعضای هیأت مدیره انتخاب نکنید، زیرا او باید جوابگوی هیأت مدیره باشد، نه رفیقِ آنها!
آقایان، شنیدهام که چهار میلیارد برای خرید یک ساختمان 10 طبقه در خیابان فاطمی هزینه کردهاید. نمیدانم چرا اینقدر به خریدِ ساختمان، علاقه دارید؟!
فقط به شرطی با مدیران خانهی موسیقی، سر یک میز مینشینم که آنها استعفا کنند. هیچ آدم غیرِ دموکراتی حق ندارد از مواهب دموکراسی بهره ببرد. بعضیها مثل دیکتاتورهای آفریقایی، دائم میخواهند حکومت کنند و شرایطشان تغییر نکند!»
ناگفته نماند که گفتههای ساسان فاطمی، باعث شد تا خانهی موسیقی، طی حرکتی که به گفته وکیل خانهی موسیقی، به نفع فضای موسیقی کشور است، از وی شکایت کند و ماجرا، ابعاد تازهای به خود بگیرد.
انتقادِ نابهجا
حمیدرضا نوربخش در بخشهایی از ادعاهایاش در موردِ نوآوری و ارتقای سطح جشنواره، مدعی میشود که در این دوره، از موزیسینهایِ نامی دعوت شده است. همانهایی که تا پیش از این، پایشان به جشنواره فجر باز نشده بود و حضورشان، تازهگی دارد. البته خیلی زود، منتقدانی که در کمینِ نوربخش نشسته بودند، به او گوشزد که کردند که جز محمدرضا شجریان، تمام موزیسینهای مشهور کشورمان در ادوار گذشتهی جشنواره، حضور داشتهاند و نوربخش هم، پذیرفت و سخنان خود را تصحیح کرد و ماجرا ختم به خیر شد.
روبهجلو؛ روبهعقب
در بخش دیگری، نوربخش از انتخابِ آثار برگزیده در طول سال، مثل آلبومها و خوانندههای برتر، به عنوان حرکتی جدید و رو به جلو، پردهبرداری میکند که باز هم از سوی منتقدان سِفت و سختاش، به کپیبرداری از سایتهای ایرانی، محکوم میشود که هر ساله این کار را انجام میدهند!
سیاستِ لطیف
علی جنتی (وزیر ارشاد): هنرمندانی مثلِ شجاعت حسینخان، تا حد زیادی محافظهکاری کردند که به دلیل ماجرای مصوبه کنگره آمریکا به ایران نیامدند، زیرا مقامات آمریکایی رسما اعلام کردند که به مصوبه کنگره، مبنی بر محدویت ویزا، مُقید نیستند و وقتی بازرگانان را از قانون، مستثنا کردند، حتما در قبالِ هنرمندان هم، رفتاری مشابه، نشان میدهند.
امیدوارم این فضای به وجود آمده در خانه موسیقی، با کمک خودِ هنرمندان، هرچه سریعتر حل و فصل شود تا این اتفاقها باعث رنجش آنها نشود.
در شرایطِ نامطلوب
علیرضا قربانی، به عنوان بهترین خوانندهی موسیقی سنتی، جایزهی ویژهی جشنواره را دریافت کرد. او در این میان از ساسان فاطمی حمایت کرد و رو به حضار گفت: «این روزها مشکلی میان خانه موسیقی و برخی از منتقدان به وجود آمده که شرایط چندان مطلوبی نیست. من از همه بزرگانِ خانه موسیقی میخواهم که با گوش شنوایی که دارند، جای طرحِ شکایت در محاکم قضایی، مشکل را با گفتوگو حل کنند.»
دو مورد تقریبن مشابه
علی رهبری در روز نخست و علی قمصری در آخرین روز جشنواره، از عضوریتشان در خانهی موسیقی کنارهگیری کردند تا اعتراضشان به رفتار مدیران این رویداد بینالمللی را اینگونه اعلام کنند.
دو دستهگی
ماجرای سالار عقیلی که مهمان یکی از برنامههای شبکهی «Manoto» شد و رفت توی برنامهشان کلی گفت و خندید و آخر سر هم، با دوستانه با مجریان این برنامه، عکسی به یادگار گرفت، باعث شد تا حرف و حدیثهای زیادی، پیش بیاید. رفتار شتابزدهی مدیر جشنواره در قبال این اتفاق و اعلام موضعاش که خیلی زود هم تغییرش داد، اختلاف نظرهایی را به بار آورد که تا روز آخر جشنواره در میان مسئولینِ مسئول، به وضوح دیده میشد.
تغییر استراتژی اجباری
جشنوارهی موسیقی فجر، همزمان میشود با تحریم ویزایی ایران از سوی آمریکا! اتفاقی که باعث عدم حضور برخی از چهرههای سرشناس در فستیوال بینالمللی کشورمان شود. تغییرات اجباری اولیه از اینجا، نشأت میگیرد. جدای از هنرمندان غیرایرانی، همایون سخی و سیار هاشمی از جمله ایرانیهایی بودند که نتوانستند در جشنواره حاضر شوند. دو هنرمندی که قرار بود، همراه با نوازندههای آلمانی به اجرای موسیقی بپردازند.
همایِ نگرانِ پرواز
پرواز همای، حینِ اجرا، زمانی که با تشویقهای مکرر آدمهای توی سالن، روبهرو شد، با شوخطبعی تمام از مردم، خواهش کرد تا مبادا کاری کنند که او هشت سال دیگر هم، ممنوعالفعالیت شود
کاوهای که چند ساعت کم آورد
یکی از پرفروشترینِ اجراهایِ جدولِ جشنوارهی سیویکمِ موسیقی فجر، متعلق به کاوه یغمایی بود که تنها چند ساعت قبل از شروع برنامه، هر دو اجرایاش لغو شد و هیچکس هم، به رویِ مبارک خودش نیاورد که نیاورد. خودِ کاوه یغمایی هم، ترجیح داد در مقابله با این تصمیمِ بیرحمانه، سکوت کند. یغمایی پس از اعلام موافقت با اجرای زندهاش در جشنوارهی فجر، حسابی سوژهی رسانهها شده بود و با تیترهایی مثل: «صدای کاوه یغمایی پس از 10 سال سکوت» تحویل گرفته میشد، اما اتفاقی مشابه با بسیاری از موزیسینهای غیرپاپِ جوان، یقهاش را گرفت.
گفتنیست که یغمایی پس از برگشتاش به ایران، طی 4 سال اخیر، بارها برای مجوز رسمیِ اجرایِ زنده اقدام کرده که همچنان ناکام مانده است.
فیضعلی فیض و صندلیهای خالی
فیضعلی فیض پاکستانی در آخرین شبِ جشنوارهی سیویکم موسیقی فجر، روی صحنه رفت و با صندلیهای خالیِ تالار وحدت مواجه شد. تعدادی از همان عدهی کمی هم که برای تماشای این اجرا به تالار وحدت آمده بودند در میانهی اجرا، سالن را ترک کردند تا تالار وحدت و مهمان پاکستانیاش، یکی از خلوتترین شبهای موسیقی جشنواره را تجربه کنند. جالب است که بدانید، همان عدهی کمِ توی سالن که دندان روی جگر گذاشتند و تا آخرُ اجرای فیضعلی فیض را تماشا کردند از موسیقی او، لذت بردند. فیض یکی از بهترین و با کیفیتترین اجراهای این دوره از جشنواره را ارائه کرد که متاسفانه با استقبال سرد و کملطفی مخاطبها، روبهرو شد.
کمسلیقهگیای که در این دوره، میزبان، عوامل، خواننده، مخاطب و... گَهگاهی بُروزَش دادند.
مسافری از هندوستان
اجرایِ شجاعت حسینخانِ، فولکرِ هندی و استادِ سیتار که طبق جدول، قرار بود در روز سوم جشنواره، برای مخاطبهای موسیقی بینالملل روی صحنه برود و ساز بزند، با پافشاری مسئولین برای حفظ ناماش در لیست برنامهها، ابتدا در هالهای از ابهام قرار گرفت و بعد هم طی اتفاقِ تکراریِ دلسردکننده، لغو شد و باز هم، هیچکس به رویِ مبارک خودش، نیاورد که نیاورد!
شکار آهو
دومین روزِ جشنواره، شاهد اتفاق ارزشمندی بود. پری زنگنه همراه با گروه موسیقی «مهرنوا» روی سِن رفت و صدای زیبایاش همراه با قطعاتی از موسیقی کلاسیک، سالن را با تمام آدمها، غرق در لذت کرد. البته پری زنگنه، مخاطبهایاش را به شنیدن چند قطعهی فولک هم، مهمان کرد.
دست از سرم بردارید
در حین اتفاقهای موسیقیایی که در روزهای قبل، شاهدش بودیم، اعتراضهایی هم شنیده شد. اعتراضهایی که پُر بیراه نبود: تالار وحدت، تنها سالنِ استانداردِ اجرایِ موسیقی، خستهگی از سر و رویاش میبارد و مثل قدیماش، سرِ حال نیست. وحدت هم مثل تیاتر شهر، به هِنوهِن افتاده و سخت، نفس میکشد... فقط خدا میداند این بنای چهلوهشت ساله تا کی میتواند، یکتنه جور تمام جشنوارهها و اجراهای به اصلاح فاخر موسیقی کشورمان را بکشد.
ارتقاء سطح مادی
نکتهای که جشنوارهی دوره سیویکم را از دیگر دورهها، مجزا میکند: اختصاص سکههای طلا به عنوان جایزه برای برگزیدهگان بخشهای مختلف است. جایی که 260 سکهی طلا به برندهها اهدا شد تا دستاندرکاران این دوره، رکورد جدیدی در ارتقاء استانداردهای مالی، از خود به جای بگذارند.
بی هیچ حرف و حدیثی
تهمورث پورناظری که با دستاندرکارهای جشنواره همکاری میکرد، از بخش رقابتی انصراف داد، اما این انصراف کوچکترین تاثیری در تصمیم داورها نداشت و آنها مصمم بودند که جایزهی بهترین آلبوم موسیقی را به او اهدا کنند! جایزهی بهترین آهنگسازی در حالی به پورناظری رسید که معمولن در تمام جشنوارههای معتبر و نیمهمعتبر، آثاری که خالق آنها در بین دستاندرکارهای آن فستیوال حضور داشته باشند، از بخش رقابتی کنار گذاشته میشود؛ بی هیچ حرف و حدیثی! البته همچنان مشخص نیست که چرا انصراف پورناظری پذیرفته نشد!
خستهگی ناپذیر
گروه موسیقی کامکارها در روز هشتم جشنواره موسیقی فجر، دو بار روی صحنه میروند! تازه از اجرای آنها در مراسم اختتامیه، فاکتور گرفتیم!
اقتصاد مقاومتی
نگاه اقتصادی و اقتصاد مقاومتی، باعث شد تا نوربخش و همکارهایاش، تا جایی که جا دارد برای پاپاستارها، اجرا بگذارند و حتی سالن میلادِ نمایشگاه بینالمللی را هم، قرض بگیرند تا در حق هیچیک از پاپاستارهای پولزا، کملطفیای صورت نگیرد و بتوان بیشترین سود حاصله از ضربِ تعدادِ پاپاستار در تعدادِ صندلی و تعداد سیانسها که دو برابر شده بود را به دست آورد!
فرش قرمز
فرش قرمز از عاداب مراسمهای سینماییست و حتی جشنواره فیلم فجر خودمان هم، اَزَش بهره میبرد. فرش قرمزی که ابراهیم حاتمیکیا، تحریماش کرد و آن را یادآور خونِ شهدا دانست! حالا با کدام منطق؟ خودش میداند! بگذریم... دستاندرکاهای جشنوارهی موسیقی فجر هم، امسال فرش قرمز پهن کردند و مراسم اختتامیه را روی فرش قرمز، برپا... بدعتی تازه در جشنوارهی موسیقی که هنوز حاتمیکیای خودش را نهیافته است!
تمام.
جشنوارهی بینالمللی موسیقی فجر هم تمام شد و رفت پِیِ کارش، اما رفتارهای حساسیتبرانگیزِ خانهی موسیقی، خیلی قبلتر از این جشنواره، صدای اهالی موسیقی را در آورده بود که انصافن خیلیهایشان، آدمحسابیِ موسیقیِ این مملکت بودند... حدس زدناش کار سختی نبود: با سپردن مهمترین رویداد موسیقی کشور به دست خانهی موسیقی، جنگ و جدلها آغاز میشود. جنگی که یک طرفاش ادعای دغدغهیِ موسیقی را دارد و یک طرفاش محکوم است به: شهوتِ قدرت...! اهالی موسیقی به جان هم افتادهاند و بیانه است که پشت سر هم، صادر میشود سمت دهانِ گروه مخالف... طرفین در حال عرضِ اندام هستند و شروعکنندههای اصلی، چند متر بالاتر ایستادهاند و به ریش دویشان میخندند...
*ساسان فاطمی، مدرک دکترای خود در رشتهی اتنوموزیکولوژی را از دانشگاه پاریس گرفته و چندین کتاب پژوهشی در باب موسیقی به چاپ رسانده است. او یکی از فعالین حوزهی تئوری موسیقی در کشورمان است.