زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

زرد نویسی کسب و کار من است!

دانشجویِ معماری که از بدِ روزگار به نشریاتِ زرد پناه آورده و رنگ اش، زردِ قناری شده است.

توضیحی ندارم براتون استاد

دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

پرونده ی پاپ استارها - I

شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۵:۰۴ ب.ظ

تاثیر خواننده­ های لس ­آنجلسی بر خواننده­ های داخلی

 

همه­ چیز از گور آن ­ها بلند می ­شود

 

س.ع.ی.د

 

همه ی آتش ­ها از گور خواننده ­های لس ­آنجلسی بلند می ­شود. همان ­هایی که زمانی صنعت موسیقی ما را در دست داشتند و هر سازی که می­ زدند، مخاطب را می ­رقصاند. انقلاب پنجاه­ و هفت که شد، همه­ شان از ایران کوچ کردند و رفتند آن ­ور آب­... البته موسیقی را هم با خودشان بردند تا مخاطبان هم ­چنان پی گیرشان باشند و از راه دور دنبال ­شان کنند. از موسیقی سنتی _ موسیقی سنتی در ایران، زیرِ سایه سانسور و سخت­ گیری قرار نگرفت و تمام بزرگان­ این هنر ایرانی، همین­ جا زدند و خواندند و... _ خودمان که بگذریم؛ چیزی به اسم موسیقی پاپ در ایران _ بعد از انقلاب _ وجود نداشت و همه­ چیز از آن­ ور آب،­ صاف می ­آمد این ­ور و مردم با هزار مصیبت، کاست­ ها را گیر می ­آوردند و حال­ اش را می ­بردند. ناگفته نماند که چند نفری هم از بین خواننده ­گان، هیچ­ وقت کشورشان را ترک نکردند _ فریدون فروغی سال ­ها منتظر مجوز ماند و اخرش دغ­ مرگ شد و مرد _ اما، هیچ ­وقت هم اجازه ادامه کار به­ شان داده نشد... هره چقدر که از روز­های انقلاب می ­گذشت، اختلاف خواننده ­هایی که از ایران رفته بودند با دولت­مردان، بیشتر ­­شد و با گذشت سال ­ها هر کدام از خواننده­ ها در قامت یک معترضِ سیاسیِ تمام عیار، ظاهر شدند. تا جایی که توی کنسرت­ های­شان بیانه صادر می­ کردند، حرف­های سیاسی می­ زدند و حتی آرزوی برگشت به ایران و اجرای زنده در کنار میدان آزادی را هم، مطرح کردند.

سال ­ها به همین منوال گذشت و هم­ چنان موسیقی پاپ، خط قرمزی بود برای کسانی که آن را ابتذال می­ دانستند و رفتن به سمت ­اش را حرام... در اویل دهه هفتاد، کم ­کم چهره‌هایی مثل عباس بهادری (با آهنگی مثل «گل می‌روید به باغ»)، بیژن خاوری (با آهنگ «یاد تو در دل من توفان به پا می­کنه») و حسن همایون­ فال (با آهنگ «آی نسیم سحری»)، وارد عرصه موسیقی شدند و در دوره اصلاحات بود که چراغ سبز به پاپ ­استارها نشان داده شد و سر و کله خواننده­های جوانی مثل خشایار اعتمادی، سعید شهروز و شادمهر عقیلی، پیدا شد و... از این ­جا بود که مسائلی مثل تهاجم فرهنگی، موسیقی وارداتی، جنجال بر سر مجوز، پاپ­ استارهای ممنوع­ الکار، تقلید صدای آن­ طرفی­ ها و ابتذال، مطرح شد و شاید تا به امروز هم _ البته با کمی نرمش _ ادامه داشته است. در این گزارش به برخی از این معظلات و چالش ­ها _ به خصوص تقلید از خوانندهای لس ­آنجلسی _، اشاره می­ کنیم.

 

شروع ماجرا

اگر چه استقبال مخاطب از پاپ ­استارهای داخلی به اندازه آن ­طرفی ­ها نبود و مردم ه م­چنان لس­آنجلسی را بیشتر تحویل می­ گرفتند و اولویت اول­ شان صدای آن­ ها بود اما، سیل خواننده ­های جوان و با انگیزه در بازارِ موسیقیِ داخل، جاری شده بود و هیچ­ کس هم جلودارش نبود. دولت که در ابتدا برای مقابله با تهاجم فرهنگی و آثار وارداتی، میدان را برای خواننده­ های داخلی باز گذاشته بود، حالا با چالشی اساسی پیشِ ­رو بود و با سانسور و سخت­گیری ­های فراوان سعی در کنترل وضعیت داشت.

سیاست پاک کردن مسئله

امروزه هرکس، هرچیزی که دلش­ می ­خواهد، می­ خواند و در فضای مجازی منتشر می ­کند. فحش می ­دهد، فالش می ­خواند، غلط ساز می ­زند و هیچ­ کس هم نمی­ تواند ممنوع­ الکارش کند. زیرزمین هم که دوران اش به سر آمده برخی از همین آدم ­ها روی عرشه ناوهای نظامی هم می­روند و می­ خوانند. برگردیم به همان دهه هفتاد؛ شادمهر عقیلی به عنوان اولین پاپ ­استاری که در همان سال ­ها، ممنوع ­الکار شد و پس از مدتی هم از ایران رفت و به جمع خواننده ­های لس­آنجلسی پیوست، اولین ­شان بود. البته این مثال در مورد خواننده داخلی است و در مورد آن­­طرفی­ ها هم، کسانی بودند که از همان ابتدا درخواست برگشت به ایران و خواندن برای مردم­شان را داشتند. به نظر می ­رسد که اگر از روز اول، نرمش بیشتری در قبال این مسئله _ از سوی مقامات مسئول _ صورت می ­گرفت، حال بسیاری از این خواننده­ گان _ کسانی که امروز در صف مخالفان درجه یک سیاست­ های ایران هستند _ کار خودشان را می ­کردند و قضیه آن­قدر بیخ پیدا نمی ­کرد. شاید هم از مد افتاده بودند و کسی دیگر کارهای ­شان را نمی ­شنید­.­ باید قبول کنیم که سیاست پاک کردن مسئله در این مورد جواب نداده است.

بدل­ سازی از خواننده­گان در دسترس

از آن­ جایی که ما می ­خواهیم به هر ضرب و زوری که شده، همه­ چیز داشته باشیم، از هر چیزی بدل ­سازی می ­کنیم.از سریال ­های خارجی کپی­ برداری می ­کنیم... «شام ایرانی» توی سوپر مارکت ­های­ مان می ­فروشیم... برنامه­ های خبری را به سبک همان شبکه­ هایی که دشمن می­ نامیم ­­شان، اجرا می­ کنیم و از همه بدتر، خواننده­ بدل را روانه آنتن می­ کنیم تا مثل کسانی بخواند که سال ­های سال برای گرفتن مجوز زجر کشیدند و موفق نشدند که نشدند... چند سالی ست که بعضی از خواننده ­های داخلی توی برنامه­ های زنده تلویزیونی اَدای آن ­طرفی ­ها را در می­ آورند. متاسفانه به تازه گی هم جوانی در رادیو ادای فرهاد مهراد _ البته در همان بیت دوم شعر، خودش را لو می ­دهد _ را در می ­آورد. اصرار به داشتن بدلی از چیزها و کسانی که اصل­ شان در دسترس است و می­ توان ازشان استفاده کرد و به ­شان فرصت داد، یکی دیگر از سیاست ­های غلطی است که تا به امروز، به ضررمان تمام شده است.

کپی برابر اصل

آن ­روزهایی که از همه­ جا خواننده می­ بارید و توی هر زیرزمینی، اعضای گروهی مشغول ساز زدن، بودند و تمام شبکه ­های تلویزیونی و سایت ­های اینترنتی در اختیار خواننده­ گان بود؛ عده­ای با تقلید از صدای خواننده ­گان مشهور، اسم در کردند. این حربه، انصافن در آن زمان خوب هم جواب می ­داد و مردم با شور و هیجان از خواننده­ای تعریف می­ کردند که چه استادانه صدای فلانی را در­می ­آورد! چند تن از همین خواننده ­ها، کاست هم بیرون دادند و از تقلید کردن صدای­ خواننده­ های لس­ آنجلسی به طور رسمی پرده ­برداری کردند. البته تقلید از صدای دیگران، حُسن ­هایی هم داشت که خواننده تقلیدکار به خوبی از آن آگاه بود و می ­دانست که با این کار مستقیم حس نوستالژی مخاطب _ مخاطب مادر مرده­ که از بچه ­گی با صدای خواننده اصلی، خاطره­ های زیادی داشته است _ را نشانه رفته است. از طرفی هم، فرد تقلیدکار با خواننده مورد نظر مقایسه می ­شد و خود این مسئله به الکی معروف شدن ­اش، کمک زیادی می­ کرد. ناگفته نماند که هیچ خواننده­ای نتوانسته از تقلید صدای دیگران به جایگاه قابلی دست یابد و خیلی زود از جایگاه جعلی ­اش، پایین کشیده شده و هرگز جایی در دل و ذهن مخاطب، باز نکرده است. 

 

 


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۱
sEEd ZombePoor

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی